*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

ناگهان چقدر زود دیر می شود..

 سلام 

 

قبل از باران:دیشب به یاد این شعر مرحوم قیصرامین پور افتادم:

حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی !
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود
آی...ناگهان...
چقدر زود...دیر می شود...
 

 

آری" ناگهان بانگ بر آمد که خواجه بــِمـُـرد...پس چه بهترکه: 

 

...تا هستم و هست دارمَش دوست... 

 

 البته"این بیت،حکم اتوبان ِدوطرفه را داره؛که یک طرفه ؛بسی رنج وعذاب در پی دارد.!

 

 

 

بقول دوست عزیزی حتماً که نباید اینو بالای اعلامیه نوشت"کلام ِحضرت حقـّه"..

من که ازش انرژی میگیرم.. 

آخه داره بشارت میده که اگر درسختیها و طوفان حوادث خودِتو نباختی و صبرکردی 

اونوقت منم بخاطر این صبر وحوصله ات تو رو میآرم پیش خود ِخودم.!.بی واسطه.

 

وَبشِّرالصّابرین..اَلَذینَ اِذا اَصابَتهُم مُصیبه..قالو...اِنّالله وَاِنّا اِلَیهِ الراجِعون... 

 آخ که چقدر بدم میآد ازاین قاری های قرآن توی قبرستونها... 

آخه یه نگاهشون توی قـُرآن ِخداست و  

نگاه اصلیشون به دست ِصاب مُردهء صاحب ِمُرده.!!

  

بشکفد بار دگر لاله ی رنگین مراد
غنچه ی سرخ فرو بسته ی دل باز شود
من نگویم که بهاری که گذشت آید باز
روزگاری که به سر آمده آغاز شود
روزگار دگری هست و بهاران دگر
شاد بودن هنر است ، شاد کردن هنری والاتر
لیک هرگز نپسندیم به خویش
که چو یک شکلک بی جان شب و روز
بی خبر از همه خندان باشیم
بی غمی درد بزرگی است که دور از ما باد
کاشکی آینه ای بود درون بین که در آن  

خویش را می دیدیم
آنچه پنهان بود از آینه ها می دیدیم
می شدیم آگه از آن نیروی پاکیزه نهاد
که به ما زیستن آموزد و جاوید شدن
پیک پیروزی و امید شدن 

...
شاد بودن هنر است
گر به شادی تو دلهای دگر باشد شاد
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
 

اثرزنده یاد(ژاله اصفهانی)  

التماس دعا..یاعلی مدد 

پ.ن: استثنائاً به ق.ن. نقل مکان نمود..!! 

ولی دور از ادبه ؛از دوستانی که با پیامهای پرازمهرشان تسلّای خاطرم بودند  

سپاس ویژه نداشته باشم..ممنونِ تودوست عزیز..امیدکه همواره دلت شاد باد...

نظرات 16 + ارسال نظر
فرنوش چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 14:54 http://www.ehsasat.com

سلام .فرنوش هستم از وبسایت احساسات دات کام ! اگه عزیزی رو دارین که می خواین صداتونو به گوشش برسونید بیاید سایت ما . در ضمن می تونید به گمشده هاتون از سایت ما پیام بدین . برای وبلاگتون هم ابزار های جدید و بی همتا آماده کردیم . قربان شما - فرنوش

سلام/ممنون..فعلا که کسی نیست تانتونم خودم صدامو به گوشش برسونم...تابعدچه پیش آید..خوش باشید.

یونیکورن چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 16:20

سلام.

نمی دونم اون نظر رو که نوشتم برای این پست فرستادم یا نه. فکر کنم اشتباهی فرستادمش. آیزنهاور نگیرم خوبه!

شاد باشید قاصدک...

سلام...مگه شما هم آیزنهاور رو میشناسی؟!!
اگه بگین آره ؛سن و سالتون لو میره هاااااا....سلامت باشید

یونیکورن چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 16:42

سلام مجدد.

جدا برای این پست ارسال نشده بود؟؟ پس کجاست؟ یعنی ممکنه کجا رفته باشه؟؟! جل الخالق!! قدرت خدا!!!

بخندید قاصدک...

ممنون از نوازشت..رسید...ولی من یادمه چی نوشتید!!.مگه شما جز امید و توکل به خدا چیز دیگه ای هم میتونید بنویسید..؟!
خواستم تأییدش کنم"تکذیب شد!!!
.....یاللعجب از این تکنولورررژی....!!!
بازم ممنونم از نوعدوستی تو دوست عزیز

فاطمه چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 17:05 http://www.omresokhteh.blogfa.com

به کجاچنین شتابان
گون ازنسیم پرسید
دل من گرفته زاینجا هوس سفرنداری
زغباراین بیابان
همه ارزویم،اماچه کنم که بسته پایم
به کجاچنین شتابان
به هرانجاکه باشدجزاین سراسرایم
سفرت بخیراماتو ودوستی خداراچوازاین کویروحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه باران برسان سلام مارا.

به شکوفه ها ؛ به باران ؛ برسان سلام ما را..
سلام..خوبی؟!.جهت تشکر ویژه خدمت خواهم رسید..یاعلی مدد

حمید - در کوچه باغ های آسمان چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 17:14 http://hke.blogfa.com

سلام
عذرمو بابت تاخیر زیادم پذیرا باشید
ممنونم از کامنت پر از مهر و صفا و دوستیتون
زیارتتون قبول باشه کربلایی!
انشاالله کربلایی بمونید و ...

در مورد سوالتون اطاعت امر میکنم و جواب میدم و الا ...
بله ایشون از بستگانمون هستند و از همین جهت هم افتخار به نامم میکنم. خدا رحمتشون کنه و انشاالله که ما هم بتونیم در سربازی آقا امام زمان صادق و استوار باشیم..

در مورد آشنایی بیشتر هم اگر ضرورتی بود فرصت هست .

خیلی خوشحال شدم از اینکه نظر لطفتون شامل حال من هم شد

یاعلی

سلام. ممنون آقاحمید...
وسپاس "جهت پاسخگویی...انشاالله که دوستان خوبی برای هم باشیم..به جمع اصحاب قاصدک خوش اومدی..یاعلی مدد

بهار چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 ساعت 18:52 http://baharjoOn69.blogfa.com

سلاااام . ممنونم.
شرمنده دیر اومدم. این چند روزه سرم خیلی خیلی شلوغ بود.
شما هم که همیشه لطف دارین.
موفق باشید

سلام..ممنون.مهم اومدنه..دیر و زودش زیاد قابل اهمیت نیست..
امیدکه سرت برای امور خیر و خوشی شلوغ باشه..یاعلی مدد

سمانه پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 00:00 http://roz-siah.blogfa.com

تبسم ،تیغ تیز دیگری هست!

بیا جنگ وستیز دیگری هست!

مبین حرف محبت روی لب هاست

ببین رفتار چیز دیگری هست!

سلام..ببخش..اون جواب پایینی را میخواستم اینجا بذارم..

سمانه پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 00:00 http://roz-siah.blogfa.com

توبیرون ازمنی ؟ نه ،اندرونی

توجاری در رگانم جای خونی

که فرموده: ستون دین نماز است

برای من تو هم حکم ستونی

سلام..همین اولش میگم من اهل مشاعره نیستم..فقط میتونم برای ارسال این اشعار زیبا تشکرکنم و لذتش راببرم..ممنون..یاعلی مدد

سمانه پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 00:00 http://roz-siah.blogfa.com

صدا سوزی چو سوز تار دارد

صدا درخود غم بسیار دارد

خبرکن چشم آبی را دراین بین

کسی باعشق شاید کار دارد!

سمانه پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 00:01 http://roz-siah.blogfa.com

مرو ،من گریه هنگفت کردم

تورفتی ،گریه های مفت کردم

تو را امّا به سر قرآن حافظ

به پایت کفش ها را جفت کردم

سمانه پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 00:01 http://roz-siah.blogfa.com

صفای کلبه های چوبی از توست

نشاط ونشئه وپاکوبی از توست

اگر دل ها به هم نزدیک هستند

تمام ای عشق !اما خوبی از توست

خواهش میکنم...خوبی از خودتونه..!!

سمانه پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 00:05 http://roz-siah.blogfa.com

سلااااااااااااام بر دوست بزرگوارم
خوبین سلامتین خانواده خوبن ...ایام به کام باشه...
راستی این قسمتی که نوشتین قاری قرآنهای قبرستانها رو درشت تر بنویس مردم ببینند واقعا حرف حسابی نوشتی...فعلا که همه مرده خور هستند حالاچه قاریهای قرآن چه فامیلا چه دوستان ...وقتی طرف زنده هست کسی یادش نمی کنه ولی وقتی مرد ای وای وای کاش وحسرت میخورند اونم الکی...ولی دنیا محل گذر هست نباید دل بست ولی سرنوشت آدمها مثل همون اخلاقی میشه که نسبت به مردم به کاربردند ومردم هم همین کاررو دربارش میکنند...فقط خدا رحم کنه به بعضیها که مکه وکربلا می روند ویه سراغی از بعضی فامیلاشون نمی گیرند ببینند حالشون خوبه گرفتاری ندارند زنده هستند (نمونش فامیلای خودمون)
موفق باشی وسلامت...چاکرتیم دربسسسسسست....

سلام...
جمعه تو بهشت زهرا که بودم؛خانمی در بالای قبری زاری میکرد و بعد هم در صحبت با جمع خودشون میگفت: از این ناراحتم که جواب مسیج اون مرحوم را هم ندادم..!!!..
من گوش وانستادم هااا.بگوشم رسوندن این دیالوگ حسرت بار را..!!
...
سعی ام این بودکه قبل از رفتن کربلا به دوستان و بستگان سر بزنم..نمیدونم ...شاید منم شامل همین جریانات باشم...آخه منم تو همین جماعت رشد کردم...خداخودش به همه ما آدمهای پر ادّعا رحم کنه..
شرمنده نکیند......ماهم مخلص شماییم..شادباشید...یاعلی مدد

بهار پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 11:32 http://baharjoOn69.blogfa.com

سلام. وای متاسفم. تسلیت میگم بهتون. خدا رحمتشون کنه.
من اصلا پست قبلی رو ندیده بودم همین الان دیدم.
ببخشید واقعا. نمیدونم چی بگم.
شرمنده شدم که متوجه نشدم.

سلام وممنون از همدردیت..
انشاالله همه اسیران خاک مورد غفران الهی قرارگیرند..
اختیار دارید...بازم ممنون...برقرار باشی و سلامت..

یونیکورن پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 16:15

سلام قاصدک.

من یه قصدهایی دارم. دعا کنید برام تا قاصدک بشم...

تازه از تهران تهرانی ها برگشتم!! من فقط محل تولدم تهرانه و تا حدودی بزرگ شده ی اونجا هستم. هیچ تعلق خاطری بهش ندارم. اما دارم سعی می کنم دوستش داشته باشم.

می گفتم. برام دعا کنید تا قاصدک بشم. فکرهای زیادی تو سرمه... قراره یه کارایی انجام بدم که تغییرات اساسی تو روند فکر و زندگیم ایجاد می کنه. اگر شروع کنم به انجامش البته. هنوز کاملا تصمیم نگرفتم.

مرسی از اینکه همیشه لطف تون شامل حالم میشه. حالا نیز هم برام دعا بفرمایید لطفا...

شاد و سلامت باشید همیشه...

سلام..مبارکه...
ولی من به همین ناکجا آباد.!!.تعلّق خاطری دارم عجیب.!!.
بقیه هم که طبق معمول سخت پیچیده بود...خیلی...توضیح لطفاً..
سعی میکنم شاد باشم..شما نیز هم...ممنون..یاعلی مدد

یونیکورن جمعه 4 اردیبهشت 1388 ساعت 00:54

سلام.

دلم تنگ شده برای خدا و دوستاش. سعی می کنم زیاد دور نشم ازش، اما همش دلم براش تنگه. هر کاری هم می کنم خودم راضی نمیشم. چون هیچ ارزشی ندارن. بازم میام بیشتر حرف اضافه می زنم!!!

ببخشید. انرژی م که فوران می کنه، وبلاگ بعضی از دوستان خیلی شلوغ میشه!!

شاد باشید قاصدک.

سلام..بعضی وقتها اینقدر غرق در مشکلات پوچ خود میشم که حتی دلتنگ خدا هم نمیشم..این مواقع از خودم شاکی ام و متنفر..
یعنی میشه از ما رضایت داشته باشه؟!!.
اگر نبود امید به عفو و بخشش"سخت مأیوس میشدم...
...
میدونی که من چقدر شاکی میشم از اونا که فقط میان که بگن سری به من بزن!!
خوشحال میشم قاصدک"شلوغ از نوازشهایی مثل تو دوست دل آگاه باشه...
تو لحظه های دلتنگی"یاد عزیزان خوش است..دعا کن...زیاد...یاعلی مدد

ساغر دوشنبه 23 شهریور 1388 ساعت 21:46

قاصدک جان برداشت شما هم از این جمله همونه که همه برداشت میکنن فقط شما خوب میبین من بد ترو خدا از این حرفای غمگین تو وبتون نزنین درست حق ولی سخته پذیرش این مسئله چه برای خود ادم باشه چه کس دیگه خیلی سخته شعرتون قشنگ بود ولی غم داره توش قاصدک جان صبح خوب بود وبتون الان توش غم داره دلم گرفت

خب قبول کنید سخته برای من الان که چندوقت گذشته بگم که چرا این پست را نوشتم؟؟.ولی اینو بهتون بگم که من سه روز پس از فوت برادرم اومدم و آپ کردم.پس غمگین به اون صورت که مایوس باشیم نبودم.
همواره زنده باشی و سلامت...بازم ممنون از تمام محبتی که امروز(24رمضان1388 )بهم د اشتید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد