*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

تیری رها شد بر دلم!!!

سلام وقت بخیر

چندوقت پیش به دوستان خارج از نت و داخل! قول دادم ازخودم بنویسم 

گرچه همواره اِبا داشتم از این کار.ولی آخرالامر خیاط در کوزه فتاد! 

در ابتدای ماه جاری یک سری مسابقات تیرو کمان جانبازان سراسرکشور 

در کُردان کرج برگزار گردید و به اتفاق دوستان عازم شدیم که 

به پیوست،عکسها خود گویا هستند و نیازی به شرح ماوقع نیست.!

غرض از گذاشتن عکس هم چند منظوره بود.! 

آخه تعدادی از دوستان کامنت و غیره! دادن که نکنه توبچگی شیشهء 

خونه مردم را میشکستی و فرار میکردی؟! 

دوستی دیگر هم به ساحَت تیرکمونم توهین کرد(ناخواسته!)  

آخه بهم گفت:قاصدک.منم درکودکی تیرکمون مگسی داشتم. 

برای همین عکسها را گذاشتم تا ببینند که درسته خودم چیزی حالیم  

نیست ولی باورکنید تیرکمونم حرفه ایه نه از اونا که مگس و گنجیشک 

باهاش میزدن! بالاخره وصف العیش؛ نصف العیش.!. 

خودمون حرفه ای نباشیم!.پز دادن ِ حرفه ای که بلدیم! 

منظوربعدی از گذاشتن این عکسها .روی سخنی بود با جناب کلهر مشاور 

رسانه ای رییس جمهور.خواستم کمی با اهالی وسترن آشنا بشن

گرچه ایشون این روزها دارن با فرزندشون در آلمان تلفنی تمرین زبان  

آلمانی میکنند و فرصت ندارن اینا را ببینن.!  

اگر بخوام گزارش گونه کوتاهی بدم خدمتتون این را میگم که این سری 

از مسابقات به میزبانی کرج برگزار شد و در آخر تیم جانبازان تهران با 

کسب 7 مدال  و مقام اولی در تیمی و انفرادی در دو رشتهء 

 کامپاند و ریکرو  به مقام  قهرمانی رسید و لاغیر!!   

مسابقات قهرمانی تیروکمان جانبازان کشوری

برای دیدن اندازه واقعی عکسها روی قاصدکهای زیرهرعکس کلیک کنید!

(قاصدک"مبتکر طرحهای نوین و زودبازدهمغرور شیطان

جانبازان تیم تهران و مقام قهرمانی تیروکمان  

 

         

آقا سید؛جانباز گرامی و مدیر سخت کوش باشگاه22بهمن                                     

حلقه اتحاد و مدد از امام رضا در شب میلادش   

پیش بسوی قهرمانی با رمز یا امام رضا(ع)                                     دلآوررررررر..خسته نباشی!!!

  

وسترن های اهالی تگزاس!!        

وسترن های اهالی تگزاس                                   

         اگر همیشه چشمی مراقبمون بود!!!

 

                            

 

                   

 

جشن پیروزی به طریق برره ای ها.!!!                                              پس از پیروزی. 

شاد باشید و سلامت...یاعلی مدد

نظرات 120 + ارسال نظر
سلیمون یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 08:12 http://soliman777.blogsky.com

سام علیک بر مرشد پلوی خوتم
ایول به مرامت کور خونته اونی که گوفته تیرکمون مگسی
سالار ما تیر کمونش ا نوع آرش کمانگیره
مرشد راسیتش عسکا وا نشوت ولی اینگاری ایراد ا سیستمه منه
باع مورتیم ا بس پوز دادی باع حالا ما چطوری پوزتو بتیم
یه نمه این ویبلاگت دیر بالا میات هنو نتونسم عسکاتو بیبینم
گرچه همشون علامت ضربدر داره
باع کوشتی مارو دق مرگ شوتیم با این ندیدن و ذوق نکردنم
ولی ایولا به همه با مراما ایولا به تیم بچه ترونی ها که جامو زتن تو گوشش
وسترنتو عقش است لوطی
چه بخوای چه نخوای نوکرتم
دوباره چنت ساعت دیگه میام بینم عسکات وا میشه یا نه
فعلا زیر سایه حق دلت شاد و لبت خندون و چراغ خونت روشن غم ا دل و روح و جونت و لونت دور
رخصت مشتی
حق یارت

داش سلیمون عزیز..ممنون از حضور سحرگاهیت.
حقیقتش خودمم بریدم دیگه و باید برم استراحت.!
اگه اومدی و عکسها باز نشد بهم بگو تا یا بذارم در ادامه مطلب و یا چندتاشو حذف کنم.ولی الان نه..باشه در مجالی دیگر..
دم شما هم گرم لوطی.
.زنده باشی و همیشه سلامت و امیدوار به لطف و مرحمت خدا
تا بعد..یاعلی مدد

فاطمه یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 08:15 http://omresokhte.persianblog.ir

سلام اقا جون

بذار اول ببینم اول شدم یا نه تا برسم به پستتون

صبح شما هم بخیر

سلام و صبح بخیر..حالا اگه دوم باشی نمیای؟؟!!

فاطمه یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 08:19

بابایی رو دست ارش کمانگیر بلند شدین...میدونم از حرفهای کلهر ناراحت شدین زمانی که شما تفنگ در دست داشتین ایشون کجا بودند!!!!!

ه لباسهای خوش فرم ویه دستی دارین مخصوصا کلاهش که ادمو یاد فیلمهای وسترن میندازه!!!

نه بابا.منکه نوشتم اونجا همش دنبال دوربین بودم!!!.مقام را برو بچ اوردن پز دادنش مال ماشد!
خب وقتی لباسهای تیم تهران را دادن گفتم باید باهمین کلاه ها توپست بعدیم جواب اون عالیجناب دون کیشوت را بدم!!!

فاطمه یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 08:21 http://omresokhte.persianblog.ir

مثل اینکه وقتی کوچیک بودین دست به شیشه شکستنتون بد نبوده ها؟با مقامی که اوردین مشخصه که روزی حداقل یکی دوتا شیشه میشکستید!!!

عکاس که خودتون بودین؟؟قشنگ در ا.مدن من باید بگردم ببینم کدومشون شمایید!!

باورکن من کوچیکیم مثل الان بچه ساکت و آروم و گوشه گیری بودم!!
ولی همیشه شیشه شکستن ها میفتاد گردن من!!.ولی اون شیشه و اینا که نوشتم را داش سلیمون بهم گفته بود(بین خودمون بمونه!) خودش میدونه کی و کجا گفته بود.منم اینجا جواب دادم!!!
آخه عکاس اگه من بودم.این چندروز میگفتم منتظر رسیدن عکسهام؟؟؟
ولی خب زشته دختری بگه بگردم بابامو ببینم کدومه!!.زود اصلاح کن حرف تو!!!.ممنون از حضورت.

فاطمه یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 08:45 http://omresokhte.persianblog.ir

خوب وقتی از بابام دورم و نمیتونم ببیینمش خوب از کجا بدونم کدومشونید؟!!!

فقط یکی از عکساتون لود شد بقیه رو نتونستم ببینم ایشا...سر فرصت بازم میام...

بعضیها رو که به من نگفتین تو کامنتی که بهم داداین؟!!!

ولی .یادته عکس جلوی سازمان ملل را که چقدر گیر دادین و گفتم بهتون(تو و خواهر گرامیت کچلم کردید تا گفتم).باید برم استراحت کنم.اگه اومدی و این بارم باز شد بهم بگو تا چاره ای بیندیشم(چه ادبیاتی!!)
صبحت بخیر و شادی و سلامتی..یاعلی مدد

سلام قاصدک

وای!!!!ببخشید که خیلی وقته سر نزدم

به خدا خیلی درگیر درس و دانشگاهم


ایول....شما که ورزشکارید

خواهش میکنم...ولی من چندبار اومدم و دیدم دیگه نیومدید.مزاحم نشدم..انشاالله که در امر درس و دانشگاتون موفق باشید.زیاد بهش فکر نکنید.هروقت فرصت داشتید و اومدید ممنونم..یاعلی مدد

عباسی یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 12:08

با سلام

آقای عجب آدمای پیدا میشن آخه نمی دونم تیرکمون

مگسی چه ارتباطی به این تیر کمون شما داره

آقا ما که از همون اولین روز که امدیم اینجا و بدون دعوت

همون نوشته های شما شدیم شما را قبول داشتیم و

الان هزاران برابر بیشتر

آقا عکس ها خیلی زیبا بود خیللللللللللللللللی علی

در ضمن حرف اون دوست با تیر کمون مگسی را هم زیاد

جدی نگیرید

یه سوال هم از خدمت شما داشتم تو این عکس ها شما

پیرهنتون قرمز هست یا آبی

به به جناب عباسی عزیز.!
آقا شرمنده کردی..ببخش که دیر خدمت میرسم.
منم شما را از همون روزی که با کمپوت اومدید قبول داشتم.مهرت وقتی
به دلم بیشتر نشست که زدی وبلاگمو داغون کردی با اون ساعت اهدایی!
ممنون از تعاریفتون..خوشمان آمد.توروخدا بیشتر بیا و بگو!!!
دوستن جملگی لطف دارن..بخصوص همونکه از تیرکمون مگسی گفته بود
خیلی آقاست آخه!!!..ولی شما قبلا منو شناسایی کرده بودید که! شماره هشت و کچله یادتونه!!!..همه جا قرمزته به جز این عکس!!
زنده باشی و همیشه سرزنده و سلامت..یاعلی مدد

آدم برفی یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 12:54 http://samtesalam.blogfa.com

سلام
برگشتن من به پنچره نوازشهای این وبلاگ،خلاف قانونیه که برای خودم وضع کردم اما یادآوری نکته ایی بنده رو به اینجا کشوند و اون اینکه ...
فکر می کنم اگه فرمایشی راجع به بنده حقیر داریدبهتره که مردانه به خودم بگید واگر ندارید باز کردن بحث ماجرایی که بین ما اتفاق افتاد و تموم شد-اون هم در نظرات خصوصی دیگران- کار جالبی نیست
مخصوصا که معمولا مردان بزرگ پشت سر زنان کوچک حرف نمی زنن...
ممنون میشم اگه لینک بنده رواز لیست پیوندهاتون حذف کنید
خدانگهدار

ممنون از حضورتون..
کامنتهای وبتون باز نشد مجبور شدم جواب آخر! را اینجا بدم..ببخشید
ولی من فقط در اونجا یادتون کردم.کاش منبع خبری تون کامل بهتون اطلاع میداد..لطف شما قبلا هم نصیب من شده و پیش تر هم پی برده بودید که اصلا بزرگ نیستم.ادعایی هم ندارم.
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم.!
قبلا هم گفتم کم دوست میگیرم و سعی م برحفظ دوستانه ولی کسی
را به زور وادار نکردم.شما هم اگر یادتون باشه خودتون اصرار داشتید بر
لینک کردن.وگرنه همون اول کار گفتم که بخاطر اختلاف عقیده سیاسی
بهتره که همون ادینه ها را لینک کنید..اگر هم تا الان حذفتون
نکردم.گفتم شاید مثل دوباره گذشته که بصورت یک جانبه ! حذف کردید
و هر دوبار بازگشتید شاید برگردید.وگرنه من خیلی همت کنم همین
دوستان فعلی را حفظ کنم هنرکردم.به هرحال.ممنون که مدتی از
سربزرگواریتون این بنده کوچک و ضعیف را تحمل کردید.موفق باشید.یاعلی مدد

هستی(گلهای زندگی من) یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 14:24

سلاممممم قاصدک عزیز
ممنون از گزارش تصویری
و من هم خیلی وقته فهمیدم ایشان توی وبلاگ شما نمی یان اما نمی دونستم که وبشون را حذف کردن خانم معلم.
منظور از شمردن اون بیماری ها این بود که انشا الله هیچ وقت هیچ کدومش به سراغ شما نیاد.خدا نکند تمومش را یک جا داشته باشین.خدا اون روز را نیاره
باز هم اختصاصی تبریک می گم . تیر کمونتون هم کلی حرفه ای است.اصلا هم شبیه اون هایی که بچه ها باهاش گنجشک می زنن نیست.
ممنون از مطلب جدیدتون.

ممنون از محبتتون..و همچنین تبریک تون..
انشاالله که هیچ مرض و بیماری اطرافتون نیاد و همیشه سلامت باشید
همون..فقط کمون مون حرفه ای بود و ولاغیر..!!
ممنون از توجه تون...سلامت باشید..یاعلی مدد

هستی(گلهای زندگی من) یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 14:26

راستی آقا کلهر هم میان و این مطالب را می خونن در بین تمرین ها

التماس دعا

آقا!! کلهر وقت کنن سوتی هاشون را رفع و رجوع کنن.سر زدن به وبها پیشکش!!.محتاجیم به دعا..یاعلی مدد

مه پاره یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 15:53 http://mahpare77.blogsky.com

سلام بر شما

گویند خیاط در کوزه افتاد؟؟؟؟ جالب بود برایم

بسیار خوشحال شدم که که با ورزشکار و جانبازمحترم آشنا شدم

مقام اول شدن را به شما و هم تیمی هایتان تبریک می گویم

انشا... که در مقام زندگی مقام اول را کسب کنید

آقای کلهر هم هرگز نخواهد شناخت انسان های بالند و بزرگی همچون شما را باز جای شکرش باقیست که خود به آلمان نرفته تا مستقیم زبان آلمانی را از بهر کند

باز هم تبریک می گویم

عکس های قابلی هستن و به وجد می آورند

بدرود گفتن کار هر کس نیست

بله خب.آدم خوبه گه گاه به خودشم گیر بده!
معمولا هروقت بخوام تلنگری بزنم اول مخاطبم خودمم و لاغیر!!
ممنون..اختیار دارین..
آقای کلهر هم شامل همون شعر حافظ هستند که:
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند!!
خوشحالم که مورد اقبالتون واقع شده..تا درودی دیگر بدرود..یاعلی مدد

ستاره یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 16:28

سلام

وای چه شود !!!!!!!

زدی رو دست رابین هود !!!!!!!!

وای شکلک هم که نمیتونم بذارم

امروز تا ۴ صبح منتظر آپت بودم تا نفر اول بشوم....خوب

خواب مانع نفر اول شدنم شد .

اما مشخص است که حسابی روی مطلب و تصاویر کار کردی

و زحمت کشیدی.

خسته نباشی قاصدک کماندار و همواره در پناه خداوند

ممنون ستاره خانوم گرامی..شرمنده کردین.حقیقتش خسته بودم و نتونستمکسی را خبر کنم..ممنون که خودتون تشریف اوردید.
برای من به شخصه فرقی نداره که کدام دوست اول اومده و یا آخر.مهم اینه که مورد لطف قرار میگیرم..بازم ممنون از حسن نظرتون.
سیستمم امشب خیلی اذیت میکنه.حتما فردا سر میزنم.
زنده باشید و همیشه در پناه حضرت حق..یاعلی مدد

سلیمون یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 16:36 http://soliman777.blogsky.com

سام علیک بر مرشد با مرام خودم
خب نوبتی هم باشه نوبت به شناسایه سالار خوتمون میرسه
البت من که نمی شناسم ولی ایحساسم رو میگم
شوما بگو درس گوفتم یا نه
عسک تیموی اول (ردیف آخر زیر تابلو ۱۵ واستادی
عسک دویم ا سمت چپ دویموی سالار خوتمه
عسک سوم ا چپ کمون گیر خوت سالارمه
عسک بقلی جناب وستر مرشد خوتم
عسک پنجم باز زیر تابلو آبی
بقل دستیش ا دست راس وسترن خوت سالارمهبقل دوربین
عسک هفتم اولیش باز خوتتی
بقلیش اون که وواستاده
عسک نه اولین نفر که کمانو داره میکشه
بقلی اون که ایستاده
عسک ۱۱ ا سمت چپ وستر ابی پوش
بقلی ا سمت راس دویومی

خوب جماعت زیات به خوتون فیشار نیارین خوتم کار همتونو راحت کرتم سالارم رو لو داد
ولی ا ما نشنیده بیگیرین
دیگه سالار شرمنته وجود نازنینت
لو دادن تو کارمون نی
اینارو یکی دیگه گوفته ما نبوتیم
زیر سایه حق برقرار باشی و چراغ خونت روشن دلت شادو لبت خندون و غم ا دل جونت و روح و لونت دور
رخصت مرشد
حق یارت

داش سلیمون عزیز..
داشتیم؟؟؟!!!..مشتی آمار دادن که تو مرامه ما نبود!! بود؟؟!!
راستش نرفتم و عکسها را با کامنتت مقایسه کنم تا ببینم درسته یا نه!
ولی ممنون از حضورت..همون صبح که گفتی عکسها باز نمیشه باید حدس میزدم چی تو سرته؟!!.ولی اگه خوب میگشتی توی شکلکهای متحرک بهتر پیدام میکردی هاااااا.!!..خوش باشی با مرام.
سیستم خرابه وگرنه همین الان میومدم زیرگذر و جار میزدم ایهاالناس این داش سلیمون بازم ما را زمینگیر کرده!!.تا بعد..یاعلی مدد

م.عروج یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 16:37 http://shabtub.persianblog.ir

سلام بابایی. من یه بار رفتم کردان انقذه جای خوبیه
من به قهرمانی تیمی و فردی کاری ندارم. به جناب کلهر و پسرشم کاری ندارم. به اینکه تیرکمونتون چی بوده هم کاری ندارم.
ببینم بابایی خودت مدال چی گرفتی؟
زود تند سریع شیرینیش رو میدی
.

محمد اقای عزیز..ممنون از حضورت..آره خب.جای خوبیه.بیخود نیست که اهالی آکسفورد هم از این خطه برخاسته اند!!
پس به چی کار دارید شما؟؟؟!!!!..خب منم اونجا بودم دیگه!!
فکر کن مثلا داشتم عکس مفتکی مینداختم!!.ولی باور کن منم اهل تهرانم!!.شیرینی هم چشم..بعداز سفر اصفهان خدمت میرسم و همراه با بد بسکتبال یکجا میدم خدمتتون!!.اول تا شیش آذر!!!

م.عروج یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 16:42 http://shabtub.persianblog.ir

راستی بابایی این آقاهه که کلاه اینجوری گذاشته سرش شمایی؟ البته اشتباه نشه ها این شکلکه سیگار زیر لبشه. خدا مرگم بده تقصیر من نیست شکلک کابوی اینجا اینجوریه
.
راستی اگه اون کابوی خوشتیپه که تکی عکس گرفته شما نیستی پس کدومی؟؟؟؟؟

اتفاقا این آقاهه که تو کامنتته بیشتر شبیه منه تا اون!!!
خوش تیپی از چشماته محمد آقای گل..زنده باشی و همواره عزیز..یاعلی مدد

alnilam یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 16:56 http://www.zanooy-orooj.persianblog.ir

خب من الان چی باید جواب بدم؟؟؟!!!!
باز شروع شد کامنتهای اسرار آمیزه ته تغاری!!!!!!!.
میریم که داشته باشیم ادامه شو

alnilam یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 17:00

باباییییییییییییییی من خوئم اینجا وامیسم تا صبح که هرعکسی رو دیدن بزنن به تخته یه وقت شوما چش نخورییییییییییییییید
اون شکلکهای کامنت قبلی هم یک سری احساسات دخترانه نسبت به پدر و مالکیت و غیره بود...

alnilam یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 17:01

هوی بچه بوگو ماشالله بابام چش نخوره.... هویییییییی بزن به تخته...ئه ئه چشت رو درویش کن...خیله خوب بسه دیگه دیدی برو به سلامت...

ای بابااااااا..آخه کی میخواد منو چشم کنه..؟!!.به چه دردش میخورم؟!!

alnilam یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 17:03

اوه راستی انقدر حول شدم سلام یادم رفت!
سلام
بابایییییییییی خوب بود که قبلا آمادم کردید وگرنه میامدم اینجارو آتیش میزدم! الانه اقلا خودمو کنترل میکنم!
چشت رو بنداز پایین بچه

به به سلام ..!!..اهان..حالا فهمیدم جریان از چه قراره؟!
مربوط میشه به همون سر به دار دادن و سیم خار دار دیگه.آره؟؟!!!
خب منم برا همین زودتر اومدم و بهت گفتم که همچین خبطی را مرتکب شدم!!

alnilam یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 17:07

بابایی خودمونیما با این کلاهه خیلی باحال شدید مثل لوک خوش شانس!! راستی توی عکس سازمان ملل سنتون بالاتر بود چرا ییهو جوون شدید...؟!؟! آقا فوتوشاپه!!! تقلبیه!!

اختیار دارین..بیشتر شبیه دالتون هاست تا لوک خوش شانس!!!
شایدم اون سازمان مللیه فتوشاپ بوده از کجا نه معلوم؟!!!!!
ولی شما یه عکس دیگه را هم گفتی بهم(خصوصی) که فتوشاپه هاااااا

alnilam یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 17:13

خداوکیلی دیگه ازین به بعد سعی میکنم خیلی ادیتتون نکنم! یعنی هرکی عاقل باشه اینکار رو میکنه! والا میترسم گیر یکی ازون تیراتون بیفتم! بابایی شمام تیراتون مثل جومونگ صاف میخوره به هدف؟! راستی میگم بیایید این سیبرو بزاریم روی کله فاطمه آبجی بعد شما تیررو بزنید به سیبه(())))

اینو حق گفتی!.آخه اکثر تیرهام تنها جایی که نخورد همون سیبل روبرو بود..دسته کلاغهای کردان از دستم شاکی بودن و عزادار!!!
خب حالا چرا فاطمه؟!!.اگه برعکس باشه شاید..مثلا فاطمه خانوم را بذاریم رو سیب! اونوقت قول میدم صحیح و سلامت باشه و سیب هم داغون!!

alnilam یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 17:15

بابایی دوتا چشم داشتم یکی دیگم قرض گرفتم(البته در اصل با عینکم ۴تا داشتم یکی دیگم قرض گرفتم اینجا واسم ببینم کی جرئت داره به بابامون نیگا بندازه؟؟؟
من هستم شما برید!
یاعلی

خب این بحث که تموم شده بود!!.اون بالا گفتی و جواب دادم..
خسته میشی هاااا.تو هم برو استراحت کن.چون کسی نمیاد نگاه کنه
زنده باشی..راستی.سیستمم خراب شده و تند و تند هنگ میکنه وگرنه همین الان میاومدم وبت.ببخش..ولی فردا درستش میکنم و میام سراغ همگی تون جهت تشکر..یاعلی مدد

دوست تو یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 19:58

سلام
ایول بابا خوش تیپ...
احسنت به همگی ..گل کاشتید ..
موفق باشی همیشه

ممنون..ولی میشه یکی بگه این دوست تو کیه اونوقت که منو اشتباهی خوش تیپ صداکرده؟؟!!!.
موفق و شاد و سربلند باشی.یاعلی مدد

محمد یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 23:21 http://dardodeleferagh.blogfa.com

سلام حاج سیدورزشکار خوبی؟وقتی این عکسارودیدم حال کردیم روی اونایی نمیتونن ببینن سیاه بشه بخصوص مشاور رییس جمهور.راستی بیشترتلاش کن که جای ارش کمانگیر رو بگیریویا علی

ممنون محمد آقای عزیز..چه عجب ؟کم پیدایی؟؟این ورااااااا؟؟!!
جای آرش کمانگیر محفوظه تا ابد.اینا هویت مملکت ماست.
منو چه به آرش؟؟!!.خالشو بگی شاید!!!!!..خوش باشی..یاعلی مدد

شمس دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 00:31

سلام خدمت کامن گیر بزرگ
دوستان گفتند که آرش کمان گیر
تا آنجا که یادم اون سیب رو زد نه قورباغه روووووووو
خوب من هم حسابی کلافه شدم از دست این انتر نت ایکبیری
خوب راستش من اولین تصویر رو دیدم که پر بود از همون سوالات که کی کجاست ؟!
تبریکات صمیمانه مرا بپذیرید و لطفا پز ندید خوبیت نداره
این امر خطیر رو بزارید به عهده دوستان جانی
فکر کنم شبی یک تصویر ببینم به نیت ایام ماه مبارک رمضان که هرشب مزاحم می شدیم و فیض می بردیم
راستی من همون شمس هستم

ممنون از حضورتون..واقعا اولین نفری که تا الان شناسایی کرد منو شمایید و ولاغیر!!.منم میگم که بابا آرش کمانگیر را چه به من؟؟!!
اون عکس اول.ماله تمامی شرکت کنندگان از شهرهای مختلفه!!.منم اونجا..خوب دقت کنید!!!
ممنون از تبریکات پنچری گونه تون!!!.دوستان جانی!!!.صفت بهتری نبود؟؟!!.چرا جانی و آدمکش؟؟!!
یاد ماه رمضان انداختید ..واقعا که چه خوب و زود گذشت!
بله.نمیگفتید هم از همون تبریکتون پر واضح بود که دوستی شبانگاهی هستید!!

شمس دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 00:41

یکی دیگه از تصاویر را دیدم
راستی من که این دو رشته را نمی شناسم
بازم تبریک می گم

به دوستان چون شما افتخار می کنیم

خب ممنون که شناسایی کردید.!!
جهت اطلاع همگی بگم که کامپاند به نوع کمانی گفته میشه که باهاش شکارهم میشه کرد البته بعضاْ.!! ولی ریکرو فقط برای مسابقه ست ولاغیر!!.توی این عکسها تعداد زیادیش همون ریکروه!!
ممنون از قدر شناسیتون..زنده و سلامت باشید.یاعلی مدد

سمانه دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 01:56 http://rasha66.blogfa.com

سلا عموقاصدک....
وای من راجع به شما نمیدونستم فقط فاطمه جون گفته بودجانباز هستید میدونی فکرمیکردم خیلی سنتون بالاتر باشه شما که داداشی قاصدک هستین نه عمو ای بابا عموشما که همه فن حریفید ما به شما افتخارمیکنیم

فاطمه خانوم لطف دارن.ولی قرار بود مثلا گمنام بمونم!!!
خب حالا چکار به شناسنامه من دارید همگی؟!!.مگه من تاحالا به کسی گفتم که چقدر پیر و داغون شدی؟!!!
ممنون از توجه ون..خدمت رسیدم.البته سرشب.وگرنه دیگه نشد بیام با این سیستم درب و داون سراغ بقیه!!..سلامت باشید..یاعلی مدد

دوست سبز دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 02:34

صفار هرندی باز هم مورد عنایت قرار گرفت!
حرف حساب:

صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی روز یک‌شنبه به رشت سفر کرد و در دانشگاه گیلان به سخنرانی پرداخت.

این سخنرانی قرار بود از ساعت 15 آغاز شود اما بسیج و ایادی کودتا با بستن درهای سالن محل سخنرانی از ورود دانشجویان به سالن جلوگیری کرده و عوامل خود را در سالن مستقر کردند. در نهایت با حدود یک ساعت تأخیر درهای سالن به روی دانشجویان باز شد و دانشجویان در حالی که شعارهای ضدحکومتی سر می‌دادند وارد سالن شدند.

ورود صفار هرندی به سالن با شعار «ننگ ما ننگ ما وزیر فرهنگ ما» از سوی دانشجویان مواجه شد. در تمام مدت سخنرانی، دانشجویان با طرح شعارهایی نظیر «مرگ بر دیکتاتور»، «یا حسین، میرحسین»، «دانشجو بیدار است از دروغگو بیزار است» و «دولت کودتا استعفا استعفا» اعتراض خود را به وضعیت کشور اعلام کردند. در این بین اشیایی نیز از قبیل بطری آب به سوی صفار پرتاب شد که به او اصابت نکرد.

گفتنی است با وجود اینکه بسیج سعی داشت قبل از ورود دانشجویان، سالن را با عوامل خود که بسیاری از آنان دانشجو نبودند پر کند اما در این کار نیز ناکام ماند.

در نهایت با بالا گرفتن جو تشنج، صفار هرندی در میان شعارهای «قاتل برو گمشو» از سالن خارج شد.

دانشجویان پس از اتمام سخنرانی صفار هرندی در مقابل دانشکده علوم انسانی تجمع کرده و به خواندن سرود یار دبستانی پرداختند.

دوست سبز دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 03:59

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید شیعه، از دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران خواسته است تا هر چه زودتر نسبت به دادگاه متهمان حادثه کوی دانشگاه و بازداشتگاه کهریزک اقدام کند.


این مرجع تقلید نزدیک به محافظه‌کاران در دیدار با آیت‌الله گرگانی، رییس دیوان عالی کشور، خواسته است تا از قول او به رییس قوه قضائیه بگویند که «مردم در انتظار محاکمه مجرمان کوی دانشگاه، زندان کهریزک و مجتمع سبحان هستند و لازم است که هر چه زودتر [در این مورد] اقدام شود.»

آیت الله مکارم شیرازی عدم اقدام سریع در این مورد را زمینه ‌ساز بی‌اعتمادی مردم به دستگاه قضایی دانسته و برگزاری این محاکمات را مستلزم شجاعتی خواند که به اعتقاد وی، رییس کنونی دستگاه قضایی از آن برخوردار است.

حمله به کوی دانشگاه تهران به فاصله کمی پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در خردادماه و اعتراض‌های خیابانی مردم تهران صورت گرفت و شدت این حمله به حدی بود که مجلس ایران چند روز بعد کمیته‌ای را برای پیگیری آن و شناسایی عوامل لباس شخصی تشکیل داد.

این کمیته پس از حمله لباس شخصی‌ها به مجتمع سبحان، محل سکونت نمایندگان مجلس در سعادت‌آباد تهران، مشغول بررسی این حمله نیز شد اما هنوز گزارشی در این مورد منتشر نکرده است.

موضوع تخلفات در بازداشتگاه کهریزک هم پس از آن مطرح شد که سعید جلیلی، نماینده آیت‌الله علی خامنه‌ای، در مردادماه امسال از تعطیلی یک بازداشتگاه غیر استاندارد به دستور رهبر جمهوری اسلامی ایران خبر داد.

در ماه‌های گذشته و پس از آنکه سرکوب اعتراض‌های مردمی توسط نیروهای امنیتی مورد سرکوب قرار گرفت، مراجع نزدیک به اصلاح‌طلبان بارها از شرایط بحرانی کشور انتقاد و نسبت به ادامه این وضعیت هشدار دادند.

با این حال آیت الله مکارم شیرازی گرچه از مراجعی بود که حاضر نشد پیروزی دوباره محمود احمدی‌نژاد در انتخابات اخیر را تبریک بگوید و انتقادات صریحی از عملکرد رییس دولت دهم در مورد انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به معاونت ریاست جمهوری و نیز معرفی وزیران زن در کابینه دهم به زبان آورد، اما هرگز در کنار مراجع معترض به وضعیت موجود قرار نگرفت.

منابع خبری نیز در ماه‌های اخیر تنها از یکی دو مورد دیدارهای محرمانه وی با برخی مراجع و چهره‌های محافظه‌کار همچون آیت‌الله صافی گلپایگانی و علی لاریجانی خبر دادند که در این دیدارها موضوع حوادث پس از انتخابات و حوادث جاری کشور مورد بحث قرار گرفته است.

اکنون آیت‌الله مکارم شیرازی در شرایطی بر برگزاری سریع دادگاه متهمان کوی دانشگاه و بازداشتگاه کهریزک تأکید کرده است که دستگاه قضایی ایران با گذشت نزدیک به پنج ماه و برگزاری جلسات متعدد محاکمات فعالان اصلاح‌طلب که به دادگاه کودتای مخملی موسوم شد، حاضر به معرفی و محاکمه عاملان حمله به کوی دانشگاه و متخلفان کهریزک نشده است.

با این حال از زمان تشکیل کمیته‌ای ویژه برای بررسی تخلفات بازداشتگاه کهریزک در شورای عالی امنیت ملی ایران، مسئولان انتظامی و قضایی از تعلیق برخی کارکنان انتظامی و قضایی مرتبط با این بازداشگاه خبر داده‌اند.

دوست سبز دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 04:52

تظلم‌خواهی مادر حسین نورانی‌نژاد از مراجع قم

رییس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت بعد از دو ماه هنوز در سلول انفرادی محبوس است. حسین نورانی نژاد، رییس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت بیش از 60 روز است که در سلول انفرادی محبوس است. نورانی نژاد در تاریخ 26 شهریور ماه در موج دستگیری اعضای جوان جبهه مشارکت بازداشت شد. زهرا رضا، مادر او در نامه ای خطاب به مراجع از آنها درخواست کرده است تا برای آزادی فرزند دربندش تلاش کنند. متن نامه نامه مادر رییس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت خطاب به آیات عظام منتظری، صانعی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، جوادی آملی، نوری همدانی، بیات زنجانی و موسوی اردبیلی که در سایت نوروز منتشر شده بدین شرح است:



بسم الله الرحمن الرحیم

مراجع عالیقدر تقلید
حضرات آیات حسینعلی منتظری، یوسف صانعی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، جوادی آملی، نوری همدانی، بیات زنجانی، موسوی اردبیلی
سلام علیکم

آنچه در تاریخ تشیع به مثابه نقطه عطفی، همواره محل امید و اعتماد و همراهی و همدلی خلق الله با مراجع بوده و خواهد بود، حمایت و تظلم خواهی از آنانی است که بر ایشان جفایی رفته است. تاریخ حوزه ها و مراجع سرشار از ایستادگی حضرات ایشان برای احقاق حق مظلومین بوده است. در این راه حتی مواردی نیز یافت میشود که وارثان فقه جعفری در برابر اجحافی که بر دیگر برادران مسلمان از مذاهب دیگر یا حتی غیر مسلمانان رفته همانگونه که از ائمه هدی آموخته اند، خروشیده اند و تا احقاق حقوق تضییع شدگان از ادای تکلیف غافل نبوده اند.

همانگونه که مستحضرید در ایام انتخابات ریاست جمهوری و خصوصا پس از اعلام نتایج، شک و تردید در صحت و سقم نتیجه اعلام شده، التهابات و تظاهراتی آفرید که تبعات و عواقب آن همچنان روشن و دامنه دار است. در این میان عده ای روانه زندان ها و انفرادی ها شدند که شرح قصه آن در حکم شرح واضحات و توضیح بدیهیات است.

آنچه این قلم را به عریضه نویسی و استمداد حمایت از محضر حضرات علما وامیدارد، شرح جفایی است که بر یکی از فرزندان این وطن میرود؛ فرزندم حسین نورانی نژاد اکنون نزدیک به 60 روز است که در زندان انفرادی که از مصادیق شکنجه است به سر میبرد. البته زندان انفرادی برای جوانی که نامش را از امام سر به نیزه اش به یادگار دارد، محل ذکر و توکل است. اما آیا حبس بی آنکه تفهیم اتهامی صورت بگیرد و بی آنکه جرمی در کار باشد و بی آنکه وکیلی به حکم قانون و شرع رخصت دفاع بیابد، جز اجحاف و مکافاتِ بیدلیل نام دیگری دارد؟

حضرات مراجع مستحضر باشند، از آن روز که این جوان را که همواره خاطره کمیل خواندن هایش و برگزار کردن مراسم های مذهبی در ماههای محرم و رمضان، همیشه در فضای ذهنی دوستان و خانواده اش بکر و تازه است به حبس برده اند، لحظه ای نیاسوده ایم و بارها و بارها به صاحبان قضا مراجعه نموده ایم که البته گفتار آرام دادستان محترم تهران، بارقه امیدی در دلهای خسته ما روشن نموده است.
اما این کجا و رهایی کجا؟ اکنون که ناامید و دلشکسته شکایت خویش را به حضرات شما عرضه می داریم، به دادگری حضرت احدیت، ایمانمان محکمتر شده و با خود میگوئیم اگر فقهای فقه جعفری و مراجع عظام تقلید تشیع بر حال این شیعه حضرت مرتضی (ع) تفقد نکنند و او را که به تبعیت از امام معصومش مددرسان دربندان، دلشکستگان و محرومان بود و به شهادت اسناد و مدارک چه بسیار محجورانی که به واسطه دستگیری های حسین، اکنون دست دعا به درگاه الهی دارند، به حال خود رها کنند، آنگاه چه باید کرد؟ هرچند قاعده لطف الهی بی شک جوانی پاک نهاد و دستگیر محرومان را به واسطه اهل کرامت، مرحمت خواهد کرد و قلب شکسته مادری چشم به راه بی شک محل نزول رأفت است که پروردگار خود میفرماید: من در دلهای شکسته خانه دارم.

استمداد مادری پریشان از زعمای شیعه نه چیزی غریب است و رحمت مراجع نسبت به مادری که به واسطه هجران فرزندی پاک نهاد، هر شب به سیل اشک ره خواب میزند نه امری بعید.
باشد که با استعانت حضرات، آب رفته به جوی بازگردد و کلبه احزان مادری گلستان شود.

زهرا رضا
مادر حسین نورانی نژاد
17/8/1388

دوست سبز دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 05:46

دانشگاه اکسفورد بورسیه تحصیلی به نام «ندا آقاسلطان» را راه‌اندازی کرد

کالج کوئین(Queen's College) دانشگاه آکسفورد بورسیه‌ای را به نام شهید ندا آقاسلطان راه‌اندازی نمود.


به گزارش موج سبز آزادی، این بورسیه که توسط عده‌ای از خیرین به دانشگاه آکسفورد ارائه شده است به یاد ندا آقاسلطان نام‌گذاری شده است و توسط کالج کوئین این دانشگاه به دانشجویان رشته فلسفه در مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و دکترای این رشته اهدا می‌شود.

گفتنی است به نقل از وب‌سایت این کالج، دانشجویان ایرانی برای گرفتن این بورسیه که شامل تامین مخارج کالج دانشجویان می‌شود در الویت هستند.

اولین گیرنده این بورسیه یک دانشجوی ایرانی به نام آرین شاه‌ویسی است.

این دانشجو ضمن ابراز خوشحالی و افتخار به عنوان اولین کسی که این بورسیه را دریافت کرده، مراتب تسلیت خود را به خانواده ندا آقاسلطان اعلام نموده است.

دوست سبز دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 05:51

یادداشت همسر فیض‌الله عرب‌سرخی درباره بازداشت نفیسه زارع‌کهن

در پی دستگیری نفیسه زارع‌کهن، روزنامه نگاری که در آستانه 13 آبان بازداشت شد، همسر فیض‌الله عرب‌سرخی در نوشتاری به روایتی کوتاه از زندگی این فرزند شهید پرداخته و نسبت به بازداشت او اعتراض کرده است. به گزارش پارلمان‌نیوز، متن یادداشت مریم شربتدار قدس بدین شرح است:



انگار همین دیروز بود (سال ۸۰-۷۹) ، ساجده گفت:«مامان می‌خواهم با دوستانم درس بخوانم و نفیسه اصرار دارد همه به خانۀ آنها برویم»، اول مردد بودم ، خانه‌شان کجاست؟ چه کسانی در خانه‌اند ؟ ... چه می‌توان کرد؟ مادر هستم با کوله باری از نگرانی‌ها . و ساجده با لحنی آمیخته با اندوه گفت:« نفیسه ، پدرش را که در اثر مواد شیمیائی در جبهه‌ها دچار سرطان شده بود بتازگی از دست داده و سایر خواهرها و برادرانش هم ازدواج کرده و زندگی خودشان را دارند و نفیسه و مادرش با هم زندگی می‌کنند» حس عجیبی پیدا کردم.

نفیسه دختری بسیار دوست داشتنی و سرشار از مهر و عاطفه بود و در عین حال ، نجابت و متانتش حکایت از تربیتی صحیح و مبتنی بر اصول دینی و فرهنگی داشت و این را از تمام مراودات و ترددهایش به منزلمان دریافته بودم و حال که می‌دیدم این عزیز در غم از دست دادن پدر رزمنده‌اش اینچنین به مادر که همۀ زندگیش بود عشق می‌ورزید و این یادگار پدر را با همۀ وجود قدر می‌دانست از خود دلخور شدم بخاطر سؤالاتم در خصوص زندگیش ... یادم است از آن به بعد هر زمان بچه ها می‌خواستند درس بخوانند ، راهی خانۀ نفیسه می‌شدند و وقتی علت را می پرسیدم ساجده می‌گفت:«مامان ! فقط باید مادر نفیسه را ببینی »... و من دیدم آن‌همه مهر و صفا را و از نزدیک لمس کردم تمام محبتی را که آن شیرزن با همۀ خلوصش به پای فرزندان ما که دوستان دختر دلبندش بودند نثار می‌کرد و شنیدم دعاهایی را که به بچه ها یاد می‌داد تا بتوانند با آرامش در جلسات امتحان شرکت کنند.

و چقدر گریستم وقتی نفیسه مادرش را هم از دست داد . گریستم برای دل تنهای نفیسه ، گریه کردم بر ازدست دادن انسانی غریب و بزرگ و زار زدم شاید حتی برای اینکه خود را ناتوان از جبران آنهمه مهر و محبت مادرانه می‌دیدم برای نفیسۀ داغدار و تنها ...

و اینک اشک را دلیلی نیست بر نباریدن که باید خبر دستگیری این عزیز زجر دیده و این فرزند پاک میهن را بشنویم و چقدر از خودم بیزار شدم آن زمان که در اوج گریه برای این غریب ، ناخودآگاه خدا را شکر کردم که مادرش نیست تا شاهد چنین جفائی بر دلبندش باشد . مادر نیست تا بپرسد عزیزش به کدامین گناه ناکرده در بند است ؟ مادر نیست تا ... و اگر بود حتمأ با شنیدن این خبر جان می‌باخت.

و اینک من به پاس اندکی از محبتهای آن مادر می‌خواهم برای نفیسه مادری کنم و از آنانکه بی‌خبر از فداکاری‌های پدر نفیسه زارع کهن، و بی‌اطلاع از تدین و اعتقادات پاک و خالص این دختر مظلوم به اسلام و جمهوری اسلامی ، وی را به بند کشیده‌اند بپرسم به کدامین گناه ؟

دوست سبز دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 06:13

خبرهایی از اوین- تماس‌های تلفنی و ملاقات‌های حضوری زندانیان سیاسی زن لغو شد

رئیس بند نسوان زندان اوین، کلیه تماسهای تلفنی و ملاقاتهای حضوری زندانیان سیاسی زن را لغو کرده است.



به گزارش گزارشگران حقوق بشر، این تصمیم پس از آن گرفته شد که زندانیان سیاسی از رفتن به هواخوری اجباری خودداری کردند. رفتن به هواخوری در ساعت 6 صبح از جمله قوانین حاکم در بند زنان است که همه زندانیان ملزم به رعایت آن هستند، این درحالی است که با سرد شدن هوا و بیماری برخی از زندانیان، تعدادی از آنان در هفتههای گذشته از رفتن به هواخوری خودداری کردهاند. ریاست بند نسوان نیز در یک اقدام تنبیهی، زندانیان سیاسی بند زنان را از تماس تلفنی محروم کرده و کلیه ملاقاتهای حضوری آنان را که قرار بود این هفته با خانوادههایشان انجام شود، لغو کرده است.

زندانیان سیاسی در روزهای گذشته با نگارش نامههایی نسبت به قانون هواخوری اجباری، آنهم در سرمای هوای صبحگاهی، اعتراض کرده و خواستار لغو آن شدهاند. با این وجود مسئولان زندان نه تنها به این اعتراض توجهی نکردند ، بلکه زندانیان را از امکانات رفاهی خود محروم کردهاند.


هماکنون شبنم مددزاده، مهسا نادری، عاطفه نبوی، فاطمه ضیایی آزاد، نازیلا دهشتی و .. از جمله افرادی هستند که در این بند نگهداری میشوند. مهسا نادری از اسفندماه سال گذشته بازداشت شده و به اتهام " ارتباط با سازمان مجاهدین" به یکسال حبس تعزیری محکوم شده است. شبنم مددزاده، عاطفه نبوی و فاطمه ضیاییآزاد با گذشت چندین ماه از بازداشتشان همچنان در وضعیت بلاتکلیفی به سر میبرند و قرار است دادگاه رسیدگی به اتهامات آنها در آذرماه برگزار شود.

عاطفه نبوی از جمله بازداشتشدگان اعتراضات پس از انتخابات است که از روز 25 خردادماه تاکنون در زندان است. وی به مدت 95 روز در بند 209 به سر برد، و پس از آن به بند متادون و بند نسوان انتقال یافت.

دوست تنهایی ها دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 07:15

از ویس به رامین


تو ای رامین تو ای دیرینه دلدارم
چو می خواهم که نامت را نهانی بر زبان آرم

صدا در سینه ام چون آه می لرزد
چو می خواهم که نامت را به لوح نامه بنگارم

قلم در دست من بیگاه می لرزد

نمی دانم چه باید گفت
نمی دانم چه باید کرد

به یاد آور سخنهای مرا در نامه ی پیشین
سخن هایی که بر می خاست چون آه از دلی غمگین

نادر نادرپور

فاطمه دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 09:27

سلام بابا جون خوبی؟

من الان دارم عکسارو نگاه میکنم دیروز بجز یکی که دیدم بقیه باز نمیشد...

محیا راست میگه چقدر جونتر شدین!!!!!بزنم به تخته!

بابایی دو تا فاطمه رو هم بزارید واسه نشونه گیری بازم خطا میکنید

مثل اینکه شما فقط واسه عکس انداختن رفتینمهم با هم بودنه ومقام اوردن نه بابایی؟!!!

عکسای خوش فرم وزیبایی از اب در اومدن اون کلاهها منو کشته!!!

ممنون..شما خوبی؟؟؟..الحمدلله.
ولی درست متوجه نشدی هاااا..چون من در جواب محیا خانوم گفتم فاطمه خانوم را بذاریم رو سیب تا بلکه ایشون سالم از این امتحان تیراندازی بیرون بیان.!.چون من از خودم خبر دارم.شما هم الان با این حرفتون معلوم شد باخبرید که چندمرده حلاجم!!!
خب میخوای اون کلاه را بدم بهت ؟؟.چون از روز اول این پست؛ تمرکزت را بهم زده!!.زنده باشی..یاعلی مدد

انتظار دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 10:39 http://www.ghafala.blogfa.com

سلامی به وسعت انتظارتان
با یکی از اشعارم به روزم خوشحال میشم بهم سر بزنید ونظرتونو بگید ...
یا علی
خوبه من نمیدونستم تیر اندازی هم بلدین البته با کمان من این ورزشو خیلی دوست دارم ..بهتون تبریک میگم وخسته نباشی ...

چشم..اولین فرصت خدمت میرسم..
خوشحالم که شما هم دوست دارید تیر و کمان را.ممنون از حضور و توجه تون.یاعلی مدد

سمانه دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 12:50 http://rasha66.blogfa.com/

سللللللللللللللللام....
حالا نمیدونم بگم عمو یا داداش ولی خوب میگم عمو عادت کردم دیگه ممنون ازتون باورم نمیشه اشتباه به این بزرگی کرده بودم
خیلی لطف دارید عمو ممنون که سر زدید من دست به قلممم زیاد خوب نیست ونمیدونم چی بنویسم خیلی هم دوست دارم بنویسما ولی خوب بلد نیستم
چشم حتما ازفاطمه جون میپرسم
اگه ازنظر شما اشکالی نداشته باشه
بازم ممممممممممممممممممنون

ممنون از حضور مجددت..گفتم که .شما لطف دارید.هرجور دوست داری صدام کن..ممنون..از نظر من چه اشکالی داره..ولی فقط در مورد ملالغتی گفتم ازش بپرس!!..اتفاقا خوب مینویسی.البته اگر وقت بذاری بهترهم میشه!..زنده باشی..یاعلی مدد

مه پاره دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 15:20 http://mahpare77.blogsky.com

سلام بر شما

سیب سرخ را به یاد داشته باش

بدرود گفتن کار هر کس نیست

این متن کامنتیه که اومدم وبتون ولی کامنتها ارسال نمیشد.مجبور شدم اینجا بذارم براتون!!!
سلام دوست عزیز و گرامی

ممنون از حضور گرم و مداوم این ایامتون

شرمنده که دیر خدمت میرسمباور کنید سیستمم ویروسی شده و وب دوستان نتونستم سربزنم ولی خدمت شما رسیدم چون گفتم تازه افتخار آشنایی دارم و نکنه فکر کنید نسبت به محبت تون بی تفاوتم
پس اگر دیدید مدتی کم اومدم سراغتون بدونید علتش این بود و ولاغیر
شب و روزتون خوش و سلامت.یاعلی مدد

هستی(گلهای زندگی من) دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 18:59

سلام قاصدک عزیز
من محتاجم به دعای شما.
مرسی از جواب کامنت های قبلم و از لطفی که دارید

سلامت و شاد و پر انرژی باشید انشا الله

خواهش میکنم..وظیفه بود./.شما هم زنده باشید و همیشه سلامت.

شمس دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 23:21

سلام و عرض ادب
خدمت دوست عزیز و گرامی
اومدم یکی دیگر از تصاویر را ببینم
متوجه اون وووول کامی بابا شدم و اونکه داره پستونک میخوره
اونو کجا برده بودید با خودتون آخهههههههههههه
جالبه همه چیز
به خصوص اینکه تیرکمون این شکلی ندیده بودم
البته دروغ گفتم هاااااااااا
من کلاه سیاه را شناختم
ایام به حلاوت ذکر به کامتان باد

شرمنده کردید..تشکر از حضور مداومتون.
خب اونجا از همه سنینی پیدا میشد!!
ممنون از حسن نظرتون..
ایام شما هم پر حلاوت باد!!!.(اون متعجبه!!).خوش باشید و سلامت..یاعلی مدد

شمس سه‌شنبه 19 آبان 1388 ساعت 00:30

سلامی دوباره
متشکرم از حضورتون
شوخی های مرا ببخشید
شبتان خوش و شاد

اختیار دارین..خوشحال میشم از حضورتون..شما باید ببخشید جسارتهای منو...ایام بکام..یاعلی مدد

سلیمون سه‌شنبه 19 آبان 1388 ساعت 03:13 http://soliman777.blogsky.com

سام علیک سالار
با ایزه شوما البت
آپ رو رفتم تو کارش
وقت کرتی یه سر بیا انورا
البت میدونم خیلی گیرفتاری ولی خو نوچتیم دیگه
صفای وجودت
زت زیاد

داش سلیمون عزیز..ممنون که خبر دادی..چشم..اولین فرصت خدمت میرسم..شب خوش لوطی..یاعلی مدد

فاطمه سه‌شنبه 19 آبان 1388 ساعت 09:14 http://www.omresokhte.persianblog.ir

سلام وصبح شما بخیر...

من عکساتونو خوب دیدم ولی نمشد از اون کلاه بگذرم!!!

یاد لوک خوش شانس میفتم(خنده)

بیشتر عرض ادب بود

یا حق

مه پاره سه‌شنبه 19 آبان 1388 ساعت 12:36 http://mahpare77.blogsky.com

سلام بر شما

ممنون که سر زدین و شانس با ما یار نبوده که یادگاری از شما داشته باشیم
باز هم ممنون که سر زدین

بدرود گفتن کار هر کس نیست

ممنون که اومدید و خوندید جوابم را.
نمیدونم چرا کامنت دونی تون کدارسال نشون داده نمیشه؟!!
باز هم وقت شد خدمت میرسم..خوش باشید و سلامت.یاعلی مدد

ستایش سه‌شنبه 19 آبان 1388 ساعت 17:09

سلام.سلام..
ببخشیدا من الان ترجیح میدم کامنت درمورد این پست جدید نذارم. باید سر فرصت سخنرانی کنم


میگم حقشه من هر چند بار یه دفعه بی خبر برم تا همه آپ کنن آخه الان که اومدم میبینم ماشاله همه به روزن .

شده به خاطر حال مردم وبلاگ دوست هم که شده آپ کنم.
البته فردا

فردا میام تا سخنرانی امو شروع کنم

خوش باشی قهرمان

هرجور دوست دارید ترجیح بدید!! ولی دیدم که زیرگذر جور دیگه ای ترجیح دادیدهاااا.درضمنشم! منکه گفته بودم بزودی آپ میکنم.ولی شما را هم گفتم که جان هرکی دوست دارید زودتر آپ کنید(علتش راهم توضیح دادم!!).ممنون..فردا منتظر نظرات صمیمانه ات هستم.ولی خودتو معذب نکن.اگه وقت داشتی بیا
شب و روزت خوش..یاعلی مدد

شمس سه‌شنبه 19 آبان 1388 ساعت 19:14


هر شب به یه چیزه تازه بر می خورم
مگه زنونه مردونه قاطی واطی بوده اونجاااااااااااا
تازه متوجه می شم که چه قدر صحنه های روزگار رو گذرا می بینیم و در اصل نمی بینیم

نمیدونم چرا به ما که میرسه همه میخوان شرع و عرف مو به مو رعایت بشه؟!!.خب یه خوش آمدّ دسته جمعی گفتیم..این همه عصبانیت چرا؟!
مثل اینکه حق با داش سلیمونه که لینک هاشو مثل اتوبوسهای شرکت واحد زنونه مردونه گذاشته و حتی اگه صندلی خالی توقسمت زنونه باشه مردها باید سرپا بایستند ولاغیر!!!!!
بقیه شم متوجه نشدم چی گفتید؟!.باید رمزگشایی بشه تا جواب بدم!!

شمس سه‌شنبه 19 آبان 1388 ساعت 19:15



پس چرا با نقاب و پوشیه؟؟!!!..آره ؟؟خبرها چه زود به دستتون میرسه!!

شمس چهارشنبه 20 آبان 1388 ساعت 01:00


شنیدم که دنبال بهانه می گردید که لینک مرا حذف کنید
حجاب را رعایت کنید لطفا اقا مردانه انور تره

من حذف کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!.عمرا.!!
احتمالا راوی مغرض بوده.!!!!
اینجا همه از هفت دولت آزادند!!..
البته جیگری عمه هم از۷ دولت آزاده در همه چیز که به من بگه!!!!!

سلیمون چهارشنبه 20 آبان 1388 ساعت 01:30 http://soliman777.blogsky.com

سام علیک بر سالار با مرام
مرشد خو یه نقد ازت بکونم نارحت نمیشی؟؟
نه جون داش اگه نارحت میشی نگم
خو باشه نمی گم
ولی صفای وجودت
کولی حال دادی اومتی ویبلاگمونو نورانی کرتی با مرام
ما که یه مرشد بیشتر نریم
بگه سلیمون همینجا سقت شو چی باس شارگمونم بزنیم که جابه جا آفرین تسلیم شیم
سالار خیلی می خوامت چه بخوای چه نخوای بزرو باس بخوای
زیر سایه حق سر بلند و پاینده باشی و همواره دلت شاد و لبت خندون و چراغ خونت روشن و غم ا دل و جون و روحت و لونت دور مرشد
رخصت مشتی
زت زیاد

به به.داش سلیمون..شب خوش..
نقد و نسیه نداره..هرچه میخواهد دل تنگت بگو..دِ بگو دیگه!!!!
اختیار داری..ببخش دیر شد..آخه این سیستم اعصاب برام نذاشته!!
بابا بی خیال.اینا چیه میگی؟؟.من کی باشم همچین جسارتی بکنم؟؟
همینکه سلامتی و میای شرمندمون میکنی برا ما بسه.
زنده باشی با مرام..شما هم انشاالله که همیشه در پناه لطف و مرحمت حضرت حق زنده باشی و سلامت و برقرار..شب خوش.یاعلی مدد

شمس چهارشنبه 20 آبان 1388 ساعت 07:47

برای عرض ادب آمدم خدمتتون و از حضورتان تشکر کنم و لاغیررررر
دختر تربیت کردید دیگه ؟
همه ما دچار خطا می شویم
یکی رو می شناسم که از ۷۷ دولت آزاده و این عدد خیلی هم خوش یمنههههه
۱۰۰ سال اولش سخته

ممنون از حضورتون.خوشحال شدم و لاغیر!!
خب جیگری عمه آزاده دیگه.٬!.اشکالی داره؟؟!!
خب چرا با کد حرف میزنید؟.مثلا اومده بودید برای رمزگشایی قبلی ها!!
بله خب..منم میشناسم یکی را.!!
اگه بخواهیم حساس بشیم همش سخته..!..شب تون خوش.یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد