*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟!

  

وای ، باران؛ 

باران! 

شیشه ی پنجره را باران شست. 

از دل من امّا، 

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟! 

آسمان سُربی رنگ 

من درون قفس سرد ِاتاقم دلتنگ. 

می پـَـرد مرغ نگاهم تا دور 

وای، باران؛ 

باران؛ 

پـَـر ِمـُرغان نگاهم را شست.!.

کاش می فهمیدیم  

قد راین لحظه که در دوری هم می راندیم  

کاش می دانستیم راز این رود حیات 

کاش می شد که کسی می آمد  

باور تیره ی ما را می شست 

و به ما می فهماند  

دل ما منزل تاریکی نیست  

اخم بر چهره بسی  نا زیباست  

بهترین واژه همان لبخند است  

که ز لبهای همه دور شده ست  

کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم  

تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم!!!  

قبل از آنی که کسی سر برسد  

ما نگاهی به دل خسته ی خود می کردیم  

شاید این قفل به دست خود ما باز شود

پیش از آنی که به پیمانه ی دل باده کنند

همگی زنگ پیمانه ی دل می شستیم 

بَشِّر ِالصّابِرین. اَلَّذینَ اِذا اَصابَتهُم مُصیبَه قالوا اِنّا ِلله وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون 

دنیا محل گذر و برداشتن توشه ای برای سرای باقی است. 

خوشا به حال آنان که زودتر توشه خود را مهیا و سفر خود را آغاز نمودند،  

زیرا مردان خدا را سزاوار نیست که دل به سرای دنیا سپارند. 

این آیه گرچه همه را یاد مرگ عزیزی میندازه و نوشته بالای اعلامیه ها!! 

امّا تعلّق خاطری دارم بهش چرا که تلنگری ست برای همه:

به دنیا دل نبنده هرکه مَرده که دنیا خود سرای رنج و درده 

به قبرستان نظر کن تا ببینی که دنیا با رفیقانش چه کرده 

سال گذشته در همین روزها که تازه از سفر کربلا برگشته بودم مصادف شد 

باسفرجاودانه برادرم به دیار باقی..این قسمت" برگرفته ای بود ازدلنوشته های 

آن ایّام و کامنتهای محبّت آمیز دوستانی که همدردی کردند و یاری ام دادند. 

جمعه این هفته...یک سال گذشت  

غمهاتون رو به زوال و شادیهاتون فزاینده..تا بعد..یاعلی مدد:قاصدک

دلم تنگ است، دلم تنگ است  

دلم اندازه حجم قفس تنگ است  

سکوت ازکوچه لبریزاست  

صدایم خیس وبارانی ست 

 نمی دانم چرادرقلب من پاییز طولانی ست. 

نظرات 115 + ارسال نظر
سمانه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 05:13

سلام
بعداْ میام میخونم
فعلاْ ..اولللللللللللللللللللللللللل

عباسی چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 06:19

سلام
به قول استاد شهریار
بو دنیا بیر یول کیمی دیر بیز آخرت مسافری
یعنی این دنیا مثل یه راه هست و ما مسافران آن
روحش با ائمه اطهار و علما و شهدا مهشور باد

زنده باشی آقا عباسی عزیز
خداوند اموات شما را هم رحمت کنه..
ممنون از شعر آذری زیبای مرحوم شهریار...یاعلی مدد

شاپرک چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 07:06

سلام ..صبح شما بخیر..

پستتون با هوای ابری و بارونی اینجا خیلی هماهنگ شد..!!
اشعار خیلی زیبایی انتخاب کردید..مثل همیشه عالی..!

خدا رحمت کنه اخوی گرامیتون رو ..روحشون شاد و قرین رحمت الهی..♣

یادمه پارسالم این روزا خیلی هوای قشنگ بارونی بود.
همینجوری دلم هوای بارون را کرد و اینو گذاشتم..
ممنون..انشاالله که اموات شما هم مورد غفران الهی قرار بگیرند..

مریم چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 07:56 http://raze-nahan.blogfa.com/

سلام قاصدک عزیز
روح برادر عزیزتون شاد
پس این طور که نوشتید نزدیک به یک سال از آشنایی من با شما می گذره ... چون اولین کامنت من مصادف بود با چهلمین روز درگذشت برادر بزرگوارتون
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
کاین اشارت زجهان گذران مارا بس
خداوند رحمت شون کنه
از خداوند متعال صبر و تحمل برای شما و سایر بازماندگان را مسالت دارم

حالا شما این نحوه آشنایی را هی چماق کنید و به هر مناسبتی بزنید تو
مخ من.!!!!..خب چهل روز نگذشته ؛ یکی بیاد و بی مقدمه بگه:
وب خوبی داری.لینکت کردم.پیش منم بیاهاهاهاها.شما چی میگی؟؟!!
خب بعدش که عذرخواستم!!!.شجاعت میخواد چندین بارعذرخواستن!!!
خانوم معلم عزیز.منم از آشنایی با شما خوشحالم..
زندگی همینه دیگه..مجموعه ای از تناقض ها..غم و شادی
زندگی و مرگ..مهم عرض زندگیه نه طولش!!!
ممنون از حسن نظرتون..خدارحمت کنه اموات شما را هم..یاعلی مدد

مریم چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 07:59

چه شعر زیبایی از حمید مصدق انتخاب کردید : وای ، باران؛
باران! شیشه ی پنجره را باران شست. ...

من این شعر حمید مصدق رو هم خیلی دوست دارم :

گـُـل به گـُـل
سنگ به سنگ ِ این دشت
یادگاران تو اند !
رفته ای اینک و این سبزه و سنگ
در تمام در و دشت
سوگواران تو اند !
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک ، امّا آیا باز می گردی ؟!
چه تمنای محالی دارم ....
خنده ام می گیرد !

بیشتراز قسمت انتهایی این شعر خوشم اومد و وصف حال دیدمش:
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟!
ماشالله شما که مجموعه ای از اشعار شعرای این مملکت را حفظید
اما ممنون از ارسال این شعرتون:
رفته ای اینک ، امّا آیا باز می گردی ؟!
چه تمنای محالی دارم ....

ساغر چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 08:13

کاش میشد که به انگشت نخی می بستیم
تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم!!!

سلام عموی مهربون خودم...خوبین شما؟؟؟
سالگرد عزیزتون رو بهتون تسلیت میگم....امیدوارم با ائمه محشور باشن....وشما سالهای سال عمر پر برکت داشته باشین...
میدونم که میدونین منم این تجربه ی تلخ وداشتم...تجربه ای که بعداز گذشت ۱۵ سال هنوز نتونستم باهاش کنار بیام...
خدا همه ی عزیزان از دست رفتمون رو بیامرزه هرچند گاهی یا بهتر بگم همیشه زنده ها خدابیامرزی میخوان!!!
هم شعر بارانتون قشنگ بود وهم شعر انسانیت...
شعر باران رو تو وب ساغر هستی آپ کرده بودم...مثل آپ سمانه جون که جزو آپهای ساغر هستی بود
چه خوبه خاطراتمو دوستان عزیزم زنده میکنند...

کاش همه بتونیم ره توشه ی واقعی رو همراه خودمون ببریم که همون حب الهی وایمان واقعی به خداست
دنیا محل گذره وهر کس دل بهش بست بازنده حساب میشه تو دنیایی که هر لحظه ش امتحانیه برای رفتن ونزدیکتر شدن بخدا...
موفق وسلامت باشین
بازم تسلیت میگم...
مواظب خودتون ودل مهربونتون باشین
یاحق

صبح شما هم بخیر..ممنون از توجهتون.
این شعر چون طولانی بود قسمتیشو گذاشتم. و شعر باران را هم دوست داشتم..بله.وب شما هم دیده بودمش.(ولی ازاونجا برنداشتم هااااا..باور کنید!!)قسم پیشاهنگی میخورم!!!
خدا جمیع گذشتگان را رحمت کنه و زندگان را هم بقول شما بیامرزه که بی آمرزش او فردایی بس سنگین و سخت در انتظارمونه!
ممنون اما دل مهربون منو گفتید؟؟؟باورکنید من هیچی تودلم نیست!!!
خوش و سلامت و سرزنده باشی.بعدا میام خدمتت..یاعلی مدد

ساغر چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 09:31

سحرگاه؟؟؟؟
اون موقع که من سه ساعتی بود بیدار شده بودم
بهر حال خیلی مطالبتون قشنگه...
اگه بیرونم هم کنین بازم میام

Man chon ta sobh bidar budam saat nadidam fekr kardam sahareh!!!

ساغر چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 09:44

راستی عموجون بین خانم وخانوم فرقی هست؟؟؟؟
آخه خودمو سمانه جونو میگمااااااااااااااا
چرا خانمی من با خانمی اون فرق داره؟؟؟؟
ببخشیدااااااااااخیلی سوال شده برام

Mesle enke Emruz mikhay ye giri bedi rut nemisheh.!!!
Baadan farghesho migam

فاطمه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 12:10

سلام ...ای بابا ماشا...همه شدن سحرخیز!

بابایی به ندرت از اینگونه شعرها میذارید ولی همیشه انتخابتون حرف نداشته!

دل ما منزل تاریکی نیست

اخم برچهره بسی نازیباست

بهترین واژه همان لبخند است

که زلبهای همه دور شده است(این قسمتو از اون دستای پرشین میخواد واقعا عالیه)

فاطمه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 12:15

منم به نوبه ی خودم سالگرد درگذشت اخوی گرامیتونو تسلیت میکنم!یه سال گذشت خاصیت زمان به اینه که تحملو واسمون راحتتر میکنه!و میفهمیم که دنیا محل گذره چه خوش به اون کس که با دست پر میره!روحشون شاد!

زنده باشی.خدا رحمت کنه پدر و مادر گرامیت را در این شب جمعه
گفتم که.زندگی مجموعه ای از تناقض هاست.
همین مرگ و میر و غم و شادیهاست که به زندگی روح و معنا میبخشه

فاطمه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 12:20

دلم تنگ است ،دلم تنگ است


دلم اندازه حجم قفس تنگ است


سکوت از کوچه لبریز است...


حال وهوای خاصی به نوشته هاتون دادید!منم عاشق همچین متنا ونوشته هام!


هیچ چیز ماندنی نیست بجز خداوند!کاش خدایی بودیم!هیچوقت غم نبینید هر چندم خودتون به این کلمه اعتقاد ندارید!ولی واسه تسلی دادن کلمه ی بدی نیست!

زنده باشید وسلامت

فاطمه خانوم..این شعر یاد چیزی نمیندازه شما را؟؟!!!
راهنمایی: پست فروردین پارسال را بخون همراه با کامنتت!!!!
من این جمله را نگفتم که خوشم نمیاد!!!.اینو میگم که همه میان به صاحب عزا میگن: غم آخرت باشه
از اونجایی که محاله آدم غم نبینه.پس یعنی انشاالله دفعه بعد نوبت خودته!!! خب یکباره بگیم انشاالله عزای خودت تلافی کنیم بهتره که تا بگیم غم آخرت باشه.هاهاهاهاهاهاها

فاطمه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 12:23

سوال خوبی پرسیده ساغر جون!!خانم وخانوم؟!!چه فرقی داره؟!ولی من خانومم مگه نه بابایی؟چون این جمله خیلی بهم میاد!!!!

حالا سر این موضوع یه دعوایی میشه(البته دعوای کامنتی!)مام کشته ومرده ی این کارا!!!!

ولی من دوست ندارم اینجا دعوا بشه که بانی و باعثش من باشم
هرکی دعوا داره بره محل خودشون.
خب بابااااااااااااااااااااااااا کیبوردک گیر کرد وگرنه من همیشه تلفظ عامیانه کلامات را مینویسم تو کامنتها..مثل خانوم..افتاد؟؟؟؟

سمانه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 12:43

سلام مجدد خدمت عمو قاصدک عزیز و مهربون...

خوندمش

اول اینکه خیلی خوشحالم ... و این شکلیم الان

فاطمه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 12:43

دوباره برگشتم که بگم...اون شعر باران حمید مصدقو باید تو شهر ما بخونیدش!(شکلک مغرور)دوروزه که اینجا داره یه بند بارون میاد همچین سیلی راه افتاد که نگید!امروز دیگه بارون نیومد!این کامنت بیشتر واسه حرص دراوردن بود ولاغیر!!!!!!!!!!

چرا حرص؟؟؟.اینکه دیگه برف نیست پزش را بدی!!
خودمون اینقدر بارون دیدیم امسال که نگوووووووووووووووووووووووووو

سمانه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 12:56

عمو روح برادرتون شاد.... ایشالله تا ۱۲۰ سال بقیه اعضای

خانوادتون صحیح و سالم در کنارتون باشن...

این دعا بود یا نفرین؟؟؟!!!.۱۲۰ سال را میخوام چکار؟؟؟
من دوست دارم مثل درخت ایستاده بمیرم.چندسالش مهم نیست!
بالا هم نوشتم که:عرض زندگی مهمه نه طولش!!
خدا اموات شما را هم بیامرزه.زنده باشی.

سمانه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 13:01

بعدشم دلیلشو خودم به ساغر جون اعلام میکنم اینه که
عمو خان به دلیل اشتباهی که تو پیوندای روزانشون به وجود اومده بود...

منو دوباره اصلاح کردند برا همینم شدم خانم...

بعدشم عمو خان لطفا همین الان بذارید خانوم تا این شکلی شن

Goftam ke baadan tozih midam..hala migam: kibordam gir kard harfe vav ja oftad..gis keshi ham nakonid lotfan!!!

سمانه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 13:05

بعدشم عمو قاصدکی ببخشید دیشب موندم تا ۲ نیومدید یوهو بیهوش شدم دیگه....

ولی اگرم بودم نیست من باهوشم همش سوال میاد تو مغزم .. دیگه گفتم شما هم یه فرجه بهتون بدم استراحت کنید برا سوالای بعدم

چون جوابها را امروز دادم. و از آخر شروع کردم!!!
پس شما هم همون جواب پایینی را بخون و سوال کن تا یه چیزی یادبگیری!!!!

ساغر چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 13:46

عموجون من کجا گیر دادم...؟؟؟
من فقط سوال کردم...
میخواین منو دعوا کنین؟؟؟؟
دلم میشکنه هاااااااا

من هیچ کسی را دعوا نکردمممممممممممممممممممم
(اون شکلک قرمزه)
ولی سوال را بکنید.
یه بچه حین رانندگی باباش ازش تندتند سوال میکرد که مثلا افلاطون کی بوده؟؟؟.باباش میگفت : نمیدونم.بعد میگفت مثلا جاذبه یعنی چی؟

سمانه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 14:16

راجع به آمار من تو وبلاگتونم ..به خدا دیگه بریدم از بس هزار راه رفتم...

عمو جون حتی گذاشتمتون تو پیوندای روزانه که شاید یه اثری از من بمونه ولی نه خیر گویا اثر بخش نیست که نیست...

برم از آجی بپرسم باشه..

سمانه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 14:30

راستی عمو جون...

یه چیزی بگم یادتون گفتید این قالبو میخاین موقت بذارید..

مثل اینکه دیگه عوض نکردید نه؟

من اونجور گفتم که نیان بگنک تبریک میگم چه قالب نازییییییییییییییییییی
چشم..بزودی یه قالب ناز نازی میذارم

مریم چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 15:08 http://raze-nahan.blogfa.com/

سلام مجدد
قاصدک عزیز ، من کی نحوه آشناییمون رو چماق کردم و به هر مناسبتی کوبوندم تو مخ جنابعالی ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من یک روز آمدم وب شما ( چهلم برادر خدا بیامرزتون ) من که نمی دونستم چهلم اخوی تونه ! از جوابیه هایی که شما برای کامنتها نوشته بودید خیلی خوشم آمد و حظ فراوان بردم بعدش احساساتی شدم و برای شما نوشتم با اجازه ، من شما رو لینک می کنم .
چند دقیقه ی بعد دیدم جنابعالی تشریف فرما شدید و فینگلیش مرقوم نمودید که من باید شما رو گزینش کنم !!!!
من با عصبانیت جواب دادم خیرة الله خیر ! من زیر بار گزینش نمی رم ! اصلا لازم نکرده شما منو لینک کنید من یک طرفه شما رو لینک می کنم !
همین !
...چیز دیگه ای نشد که شما حرف چماق و مخ رو به میون کشیدید !!!! ( خنده ی بلاگفایی )

سلیمون چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 15:32 http://soliman777.blogsky.com

سام علیک مرشد
باز مث همیشه چار میخمون کرتی بازم فراق دادش رو تسلیت میگم روحش شاد ولی ابیات باحالی اینتخواب کرتی
راسی رفتن گاسگوتونم ما رو هم شریک بدونین حد عقل شوما میدونین زندس فقط نیست ما چی بگیم که پر کشید رفت اون ورااااااااااا
راسی اگه اوس کریم بخواد دوباره وبلاگم رو راه میندازم البته میدونی که به کمکت احتیاج دارم به شدت
اومدیم یه حالی بپرسیم و بریم
براقرا باشی مشتی
یا حق
رخصت

به به.آب زنید راه را(نه ..اون بار گفتم بوی نگار میرسد کلی کامنت رسید که نگار دیگه کیه؟!!!)
خوبی داش سلیمون؟؟!!.از کاسکو نگو که دلم خونه..بدجور اینروزا تو خو نه دلتنگش میشم.ولی آره خب.لااقل میدونم زنده بود از پیش ما که رفت..چون سخته یازده سال آدم با یکی دمخور بشه و دست آخر مرگ طرف را ببینه.بهت تسلیت میگم داش سلیمو ن گل
اولین فرصت میام وب جدید و تبریک میگم ورود مجددت را
خدا رحمت کنه اموات شما را هم..یاعلی مدد

سمانه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 15:49

عمو خان همینجوری اومدم یه نوازشی به یادگار بذارم

سمانه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 16:35

امروز از بس هی میرم و میام هول شدم نمیدونم چی به چی شد..
جوابارو هم درست وحسابی ندادم عمو..

ولی من میخام هر بار که اومدم اینجا کامنت بذارم...

آره میخام میخامممممممممممم

ممنون .پس هروقت میای محتوای این کامنت را تکرار کن تا ملکه ذهنت بشه..ممنون و شرمنده دیگه..چندبار خصوصی دادم اما انگار داری لج میکنی!~!!!!!
میخام=میخوام
خاستم= خواستم
خاست= خواست
*میخای=میخوای
*بخاه=بخواه
*نمیخای=نمیخوای
*نخاه=نخواه

فاطمه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 17:02

نه دیگه باید همه یه ردی داشته باشند!منم پشت سر ابجی سمانه میام.......!!!

مریم خانم حالا شما خوبه با چماق میزنه تو سرتون!من چی بگم تا بخوام یه چیزی بگم اقاجون یادش میفته که من روزای اول بهشون میگفتم گلممممممم!!!

چه دورانی بود کجایی جونی که یادت بخیر!!اقا جون پیر شدیم رفت!!!

شما که دیگه نگووووووووووووووووووو
یادته اون اوائل اومدی..اصلا برا همه میگم!!!
فاطمه خانوم اومدگفت :گلم!!! لینک کنیم همو؟؟؟ گفتم باشه.
من لینکش کردم اما ایشون ادرسم را شتباه نوشت و رفت تا یک ماه پیداش نشد و منم هی کامنت میدادم که خب لااقل آدرسم را درست کن یا حذف کن لینکم را..حس میکردم کلاه رفته سرم!!!
بالاخره اونقدر پاپیچ شدم تا یه شب اومد گفت: بیا ببین درست شد؟؟
آره دیگه..دورانی بود و بگذشت...زندگی .یعنی زمان حال

سمانه چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 19:29

آمارگیرتون فعاله ها عمو

بله .فعاله.خب کلی زحمت کشیدم که فعال باشه!!!!!

کاژا چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 22:38 http://www.physicsalfabet.blogfa.com

سلام قاصدک عزیز
روحشون شاد . امیدوارم که شادیاتون بیش تر از غم هاتون باشه .
زندگی یعنی یک سار پرید!
از چه دلتنگ شدی ؟؟
دلخوشی ها کم نیست !

شاد باشید و سلامت .

خانوم فیزیک گرامی. .بله..دلخوشی ها کم نیست.زندگی باید کرد
خوش باشید و سلامت..ممنون از کامنت امیدوارکننده تون

سمانه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 00:19

سلام عمو قاصدکی...

مسالتون

حکمت این که شما تا قبل از ساعت ۲ نمیاین چیه؟؟

فینگلیشی هم نوشتم که حکمتش از اسرار مگوست!!!
اگه امشب و فردا شبم نیومدم نگران نشید هااا..
خب یک هفته کار و تلاشی سخت داشتید این دو روز را استراحت کنید!!

کاوسی پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 01:45 http://mighat61.blogfa.com

سلام بر قاصدک عزیز
خدا قوت
من سال گذشته این موقع هنوز وبلاگ نداشتم. در هر حال از شنیدن خبر درگذشت برادر عزیزتان متاثر شدم. خداوند این عزیز سفر کرده را مورد لطف مرحمت خویش قرار دهد و همه ما را یاری کند که رفتار و کردارمان را طوری مدیریت کنیم که در سرای باقی شرمنده ی حضرت باریتعالی نشویم. روحش شاد. از عزیزانی که این کامنت را می خوانند خواهش می کنم برای شادی روح این عزیز سفر کرده فاتحه ای قرائت کنند.

دوست عزیزجانبازم جناب کاووسی.
تشکر بابت لطفی که روا داشتید و دارید. خدا انشالله جمیع اموات شما را هم مورد غفران و مرحمت قرار بدهد.تشکر بابت درخواست فاتحه دسته جمعی.زنده باشی..یاعلی مدد

شــــهریار پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 05:50 http://shar00.blogfa.com

بازگشت همه به سوی اوست:

سالگرد رحلت برادر گرامیتون رو به شما و خانواده محترم تسلیت
میگم داداش گلم./

اقا شهریا عزیز..غم نبینی. زنده باشی.تا بعد

ساغر پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 06:50

سلام عموجان...صبحتون بخیر....
شمامنو دعواکردین ولی من بازم میام...

من کی شما را دعوا کردم؟؟
جالبه !.اونطرف میگن با ساغر دست به یکی کردید(بخاطر عکس شقایق)
شما هم میگی دعوام کردی!!!!!.لطف میکنی که میای.اما من امروز و فردا وقتم محدوده.خیلی بتونم ؛ جواب کامنتها را میام مینویسم

ما فی ها پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 08:54 http://www.ar00m.blogfa.com

سلام
اول تسلیت می گم روحش شاد!
دوم : شعر فوق العاده ای بود!
سوم: کلی حواصمو جمع کردم کنایه امیز نباشه!
حالا نظر شما چیه؟
کنایه داشت؟
نداشت؟
درون حرفها نهان شده بود؟
اندکی کنایه داشت ؟
ما عددی نیستیم به شما کنایه بزنیم؟!
راستی داشتم از اینحا ....
دیدی بودین کسی اینجوری تسلیت بگه؟

تشکر از لطف و محبتتون.
منظورم از کنایه را بدبرداشت کردید.منظور این بودکه چرا مستتر بود حرف اصلی تون؟؟!!.میدونم دفعه بعد باید مستتر را توضیح بدم!!!
بله خب.اصولا سرراه ادم را که بگیرن مجبور میشیم یه سلامی بکنیم!‌
تشکر از همدردی تون.زنده باشید.یاعلی مدد

✖♥㋡دختر مشرق زمین㋡♥✖ پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 10:41 http://majo0li.blogfa.com/

سلام
مارو هم در غمتون شریک بدونین!تسلیت میگم
روحشون شاد!
زندگی آمدن ها و رفتن هاست یه روزی هم دفتر ما به پایان میرسه!

آقا ی قاصدک چی عرض کنم آخه من؟
آخرین کامنتم که تو پست قبلی واستون گذاشته بودم هرچی رو این آیکن ها کلیک کردم هیچ عکس العملی نشون نداد!گفتم شاید باید از روشون کپی کنم!راستش این بلاگفایی ها کارشون راحته برای درج آیکن ها واسه همین وقتی تو سایت هایی به غیر از بلاگفا میان نمی دونن چه کنن مثل من!
ممنون از جوابتون..شاد باشین!
التماس دعا

زنده باشی.ممنون از محبتت.
اما اینجا لطفا از بلاگفای آدم فروش تبلیغ نکن که بازاری نداره!!
حتی این مورد را خوده بلاگفایی ها هم تایید میکنن مبنی بر آنتن بودنش
شکلکها هم زیاد فرقی نداره.گرچه عده ای انگ منگولی زندن بهش!!!
اولین فرصت خدمت میرسم..تابعد.یاعلی مدد

سمانه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 11:04

سلام عمو خان...صبحتون بخیر...

منم دعوام کردید ولی ببینید بازم میام

من هیشکیو دعوا نکردم. ولی شما اگه قهرکنی کمی حق داری!!
البته فکر کنم جواب کامنت دیروزت را نخوندی!!!
دلم میخاد* بخونی و ببینم هنوزم دلت میخاد یا میخواد؟؟!!!

سمانه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 11:21

باشه عمو خان بد فکر نیستا...

میخام-می خام... میخامممممممممممممممممممم

میخام میخام میخام میخام میخام میخام

خوبه عمو
دستت درد نکنه از حالا دیگه هی میام سر مشقامو مینویسم

میخوای بخواه..نمیخوای نخواه و یا بقول شما:
میخای بخاه نمیخای نخاه!!!
سمانه خانوم..عذر میخوام نمیتونم بیام وبت.بعدا تلافی میکنم.ممنون از توجه و حضور دائمت

ساغر پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 11:29


دعوا کردین دیگه!!!!اینجوری
گفتین من قصد دارم بهتون گیر بدم وروم نمیشه....
در مورد گل شقایق هم خب حق با من بود
درسته؟؟؟؟پس در جانب داری اشتباه نکردین
میدونم سرتون شلوغه...بازم تسلیت میگم
یاحق

خب اینم بگو که قبلش اومدی و به سحرگاهان گیر دادی!!!!
آره خب.حق باشما بود.
نرفتم ببینم که هنوزم زیر داستان رستم عکس اسفندیاره یا لاله؟!!!!
زنده باشی و شاد..یاعلی مدد

✖♥㋡دختر مشرق زمین㋡♥✖ پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 12:11 http://majo0li.blogfa.com/

سلام دوباره آفا ی قاصدک:
سوء تفاهم نشه من که تبلیغ نکردم!!ای بابا فقط عرض کردم که نه که بیشتر سایت هایی که تو لینک هام هست بلاگفا هستش و همین طور خودم به بلاگ اسکای آشنایی ندارم!
راستش از این موضوع هم که گفتین آنتن و.. هستن خبر نداشتم !
امیدوارم شاد باشین و سوء تفاهم نشده یاشه براتون

سوء تفاهم کدومه؟؟!!.
شما هنوز منو نشناختید و زمان لازم دارید تا بدونید که زیاد به جوابیه های اینجا تامل نکنید.یه جور وقت گذرونی و دستگرمیه برا خودم! تا وبلاگ دوستان رفتم کمتر سوتی بدم!!!
آخه من جوابی را که اینجا میذارم دیگه تووب همون دوست برم تکرار نمیکنم و کامنت دیگه ای بهش میدم تا حالشو ببره!!!!
زنده باشید..یاعلی مدد

هستی پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 12:29 http://gloeniloofar.blogfa.com

سلام خان عمو
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای اول خدا منو ببخشه بعدشم شما منو ببخشین و حلالم کنین وقتی اینقدر دیر می رسیم از خجالت آب می شم می رم توی زمین .

خدای من خدایا : خان عمو تسلیت منو بپذیرید و من را هم شریک غم خودتون بدانید.متاسفانه پارسال این موقع افتخار نداشتم که بیام اینجا . اما با یک سال تاخیر در سالگرد فوت برادر ارجمندتون تسلیت من را بپذیرید.

خدایا روحشان را شاد کن و درجاتشان عالی است متعالی گردان و صبر و تحمل دوری این عزیز سفر کرده را به خانواده محترمشون و خان عموی من عنایت کن انشاالله
و انشاالله شما ۲۲۰ سال سالم و سلامت باشید و سایه شما بالای سر هر دو خانواده باشه و همین طور ما از نوشته های زیبای شما خان عمو استفاده کنیم و بهره ببریم انشاالله
وقتی نوشتین گرفتارم یک لحظه هم فکرم به این سمت ها نرفت . وای خدایا .
امیدوارم از این به بعد همیشه شادی باشد برای شما و جشن

خدا نکنه.این چه حرفیه..همیشه گفتم که دیر و زود اومدن اینجا مهم
نیست.مهم محبتیه که دوستان دارن.
خدا انشاالله اموات شما را هم بیامرزه.
زنده باشی..تا بعد..یاعلی مدد

سمانه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 12:50

بعدشم عمو خان به این ساغری بگید که امروز چشاش آلبالو

گیلاس چیده چون هم عکس اون لاله اصلاح شده بود ندیده بود

هم

فکرکرده بود وب آجی فاطمه کامنتدونیش قفل

خب وب فاطمه خانوم خیلی وقتها کامنت دونیش باز نمیشه و یا خودش تاییدیش میکنه..در مورد عکس گل لاله هم .بله..دیدم که عوضش کردی.
تازشم..دعواتون را ببرید محل خودتون هااااا.گفتم که.اینجا محلیه برای...
اصلا اون گوشه بالای وب ویا برو تو پروفایلم را بخون همه چیزرا میفهمی

فاطمه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 13:13

سلام...

الانه بگم بابایی کسی رو دعوا نمیکنه!بابایی سمانه وساغری خودشون میخان(ابجی سمانه اینجوری مینویسه؟!منو یاد میخ میندازه!!!)میخوان دعوا کن الکی گیر سه پیچ میدن!!!

کلا دوتاشون رو سیستم سحر خیزی کار میکنند!!!
بگم هااااابچه ها باهات شوخی کردم!نریزید و دعوام بکنید!

یه نمره ی بیست به سمانه جون بدبد چشم نخوره املاش خوب شده!!!!بهش جازیه!!!!!!!بدید!

ممنون که لااقل تایید میکنی که من اهل دعوا نیستم و
اهل تهرانم من ..!!

پیشه ام وبگردی ست..

وبلاگی هم دارم .که به آن دل بستم!!.تا بگویم هستم.!!!

و از این رهگذر دوستانی گرد ِهم

هر یک از یک برتر.!!.

عمرشان پاینده..لب شان پرخنده.!!

و جواب این کامنت..
الکی چون شعر شد...یا که چون معر شده!!

پس ببخشید مرا..پی ِ کارم رفتم..!!..دست حق یاورتان
(همش فی البداهه بود هاااااا)

فاطمه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 13:26

رفتم اپ فروردین سال قبلو مرور کردم یه یاداوری بود واسم!!!میدونید همونی بود که گفتم پیر شدم!همینه الزایمر هم بهش اضافه شده!


یه بار دیگه همینجا اون کامنتو تکرار میکنم!!!

دلم تنگ است،دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت ازکوچه لبریزاست صدایم خیس وبارانی ست نمی دانم چرادرقلب من پاییز طولانی ست.

*********************************************

عمرگذشت وهمچنان داغ وفاست زندگی

زحمت دل کجابریم ابله پاست زندگی

دل به زبان نمی رسد لب به فغان نمی رسد

کس به نشان نمی رسدتیرخطاست زندگی !!

منم چون خوشمک اومد از کامنت پارسالت تو این پست تکرارش کردم
ممنون از لطفت..

سمانه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 14:53

سلام عمو..

اومدم یه چند بار از رو سر مقشام بنویسم...

دلم میخاد- میخاد-میخاد-میخام-میخاد-میخاد

عمو اینا رو فکرکنم بهتره تایید نکنید...

یادم نبود و با موبایل تاییدش کردم.الانم گفتم دیگه همه دیدنش.فرقی نداره حذف کنم یانه!!!
سر مشق* ها را نوشتی یه نگاه هم به مقشهات بکن!!!!

سمانه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 15:40

وای عمو قاصدکی...

پس این قسمت پستتون کامنت آجی فاطمست

دلم تنگ است،دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت ازکوچه لبریزاست صدایم خیس وبارانی ست نمی دانم چرادرقلب من پاییز طولانی ست.

اتفاقا کلی براش نقشه کشیده بودم....خیلی خوشکله

نمیدونید از کیه؟؟؟؟//

بله .این قسمتی از کامنتیه که پارسال فاطمه خانوم داد
اما قشنگیش کار خودمه هااااا !!!.خب اون متحرک کردنش که تو کامنتش نبود!!!.اگه کدش را خواستی بگو بدم اما نام شاعر را نمیدونم.
از دوست عزیز و سخاوتمندمون(گوگولی ) بپرس بهت میگه!!!!

سمانه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 15:54

عمو اینجا نوشته بود فیلد وبلاگ....

همونجا که بالاش آمارو نشون میده

اومدم شاید اگه از این قسمت بیام منو بببینه

هنوز درگیر نشون دادن آمار بازدیدتی؟؟؟!!
خب مهم منم که میدونم شما لطف داری و از اینجا تکون نمیخوری تا آخرین ساعتی که درمحل کار داری زحمت میکشی!!.ممنون.
ولی الانم دیدم درست کار میکنه هاااا.چون رتبه اول را مثل همیشه فاطمه خانوم کسب کرده با ۱۱ بازدید!!!!!
.............
سمانه خانوم.باورکن بعداز اون کامنتهایی که نوشتی چندین بار رفرش کردی و اومدی رفتم بازدیدهاتو چک کردم اما نمیدونم چرا رو هم ۵ بار ثبت شده.درعوض فاطمه خانوم الان شد۱۵ بار!!!
خب برو ازش بپرس چکار میکنه؟!!.گرچه گفتم من زیاد اهمیت به اعداد نمیدم.!!

محمد مهدی پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 16:53 http://http://sobhe14.blogfa.com/

سلام و عرض احترام
بدون تعارف از محیط و نقش و نگاری که با ذوق و سلیقه ترسیم می نمائید، لذت می برم. شعرها و نوشته های زیبا که اوج هنر شماست لذت مرا دو چندان می کند.
خداوند همه ی ما را لحظه ای به خودمان وا نگذارد. مرگ و رفتن به سرای باقی را در ذهن و فکر ما زنده نگهدارد تا از ان غافل و دور نشویم. خداوند همه ی اسیران خاک و به ویژه برادر بزرگوارتان قرین رحمت خویش قرار دهد.
راستی من هم با شما در عدم پاسخ به دوستانمان موافقم. اگر چه وعیتی متفاوت دارند. یکی صادقنه مدافع یک طیف خاص است و سرسختانه دفاع مینماید در رد مخالفان نیز سعی در انتخاب دلایلی سیاسی دارد و کارش قابل تمجید است. اما متاسفانه ددیگری دین را ابزار سرکوب و رد دیگران و لابد خود نین عین دیندار واقعی و ... می باشند. در هر حال نظرات همه قابل احترام و سکوت ننیز در مقابل برخی بهترین روش است.
موفق و سربلند باشید.

والله منم بخاطر اینکه مبادا آزرده خاطر بشن نظری ندادم تو اون پست
البته شما خوب میدونید نظرم چی بوده!!!!
انشاالله که دین چماقی نشه برای سرکوب مخالفامون..
البته من نمیدونم چی بین تون گذشته اما نظرات دوستان را خوندم وتا حدودی چیزایی دستگیرم شد..
خدا انشاالله دراین شب جمعه ای تمامی اسیران خاک را مورد تفقد و رحمت خویش قرار بدهد.آمین..یاعلی مدد

فاطمه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 20:18 http://ghasedakekhial.blogfa.com/

سلااااااااااااااام

قاصدک جونم با من قهری؟؟؟؟؟

چرا بهم سر نمی زنی درسته که اون قبلیه نیستم ولی فک نمی کنم اون قدرا بد باشم که ارزش سر زدن نداشته باشم

اگه قهری بیا آشتی

آشتی دیگه

قبول؟

مرسی

خب شما اومدی که من جواب ندادم؟؟!!
در ثانی.من همون اول با همه شرط میذارم که برای تموم نوشته هات ارزش قائلم و همین توقع اندک را هم متقابلا دارم!!
البته این بار را میذارم بحساب عدم آشنایی. قهر هم نبودم که نیازی به آشتی مجدد باشه!! همیشه با همه در صلح و آشتی به سر میبرم
زنده باشی

فاطمه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 20:25 http://ghasedakekhial.blogfa.com/

راستی این همه قاصدک تو لینکات داری

دلت میاد من نباشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آشتی
آشتی
آشتی
آشتی
آشتی

بزودی خدمت خواهم رسید.اگرهم میخوای بدونی چرا همین الان نمیام
کافیه کمی تامل بر نوشته بی رمق این پستم بکنی.!!
آشتی را هم بالا توضیح دادم.!~!.شبتون بخیر.یاعلی مدد

سکوت جمعه 27 فروردین 1389 ساعت 00:01

سلام
روحشون شاد

شادباشین وعاشق حق
وخدای همیشه بهارنگهدارتون

تشکر از لطفت سکوت عزیز
خدا اموات شما را نیز مورد غفران خویش قرار دهد.
زنده باشی و سلامت..یاعلی مدد

ستاره جمعه 27 فروردین 1389 ساعت 01:04 http://ashnaye-gharib.blogsky.com

سلام قاصدک عزیز

احوالات شما چطور است ؟
سالگرد فوت برادر عزیزتان را تسلیت میگویم و امیدوارم که روحشان قرین آرامش باشد.
تقریبا اول آشنایی ما هم همین حدود بود.البته قبل از فوت برادرتان
میدانید که عاشق باران هستم و از تصویر بارانی شما بسیار لذت بردم
ممنون بخاطر شعر حمید مصدق......اما از شعر دومتان بیشتر خوشم آمد.احسنت به سلیقه تان

چه عجب ستاره خانوم؟؟!!.یاردلنواز راکه طبق معمول بیشتراز یک آپ
آقایون مهرورز تاب تحمل ندارن.!.فقط می مونه آسمون که دستشون به اونجا نمیرسه فعلاْ!!!.خب خوب نیست یه خبری از سلامتی تون بدید؟!
آپ ما پیشکش.!.
ممنون از ابراز همدردیتون..بله یادمه یه روز بارونی بودکه باهاتون آشنا شدم.بارونی و بدون چتر!!!.
خوشحالم هنوزم کماکان عاشق بارانید و سبز و با طراوت.!.خوش باشی

ستاره جمعه 27 فروردین 1389 ساعت 01:06

نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است

معلومه که این شعر حسابی به دلتون نشسته هااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد