*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

سکوت

اینم آپ جدید!!  

خب نه حس نوشتن دارم و نه مطلب بدرد بخور!! 

سکوت؛سرشار از گفتنی ها و ناگفتنی هاست!!! 

سکوت علاج روزمرگی و تکرار ِ مکّرراته!!!

فقط بخاطر اینکه کامنت دونی دیر بالا میاد  آپ کردم

چون نخواستم معطل بشید ولاغیر 

نظرات 61 + ارسال نظر
آرزو جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 07:47 http://khorshidema.blogfa.com/

سلام

سکوتم از رضایت نیست
دلم اهل شکایت نیست

سبز باشی و سلامت

دقیقا منظورم همین بود که گفتید:
کسی جرمی نکرده گر به ما این روز ها عشقی نمی ورزه
بهایی داشت این دل پیشتر ها که در این روزا نمی ارزه
ایام بکام یاعلی مدد

ستاره جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 07:54 http://ashnaye-gharib.blogsky.com/

اولین آپ جدید کوتاه هم یک مدل آپ است

حس نوشتن مربوط به خودتان است اما ماشالله کشور گل و بلبل ما که پر از سوژه است.

بهر حال از اینکه بفکر دوستان هستید ........ تشکر فراوان داریم

سبز باشید و موفق

بله مملکت گل و بلبلی مون تا دلت بخواد سوژه توش هست اما:
گوش اگر گوش منو ناله اگر ناله توست
آنچه البته بجایی نرسد فریاد است..
زنده باشی و سلامت..یاعلی مدد

سمانه جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 08:29

سلام عمو قاصدکی...

دوممممممممممم...

بقیشم سکوت به احترام آپتون.. تا کامنتم سرشار از گفته ها بشه

یه دوست داشتم که اسم وبلاگش را گذاشته بود: آوای سکوت
خیلی دوست دارم آوای دلنشین سکوتی از سر رضایت را.!!

ساغر جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 08:38

آری سکوت سرشار از نا گفتنی هاست...
به احترام عزیز سکوت کردن...به احترامش ایستادن...رو به سمت قبله کرده ودستها را برفراز آسمان بلند کردن...
آری سکوت...سکوت وبا نگاه مشتاقت به آسمان نگریستن واز ته دل وبا دل وتنها با سکوتت برای فرجش دعا کردن....
آری سکوت هم سرشار از نا گفتنیهاست...چرا که زبان سالهاست گفته وبه در گاه خدایش نالیده...چراکه درموقع دعا با زبانمان حوائج خودمان را هم در نظر گرفته ایم..با چشمانی اشکبار به سویش رفته ایم ودر آخر فرج امام عصرش را خواسته ایم...
اینبار به حرمت نامش...به حرمت مقامش می ایستیم و بدون در نظر گرفتن خودمان با سکوتمان از خدا میخواهیم این انتظار را پایان دهد...

سلام عموی مهربانم...
صبح روز آدینه تون بخیر وسلامتی...
آپ کوتاه ولی پرمعنایی بود...
امیدوارم همیشه موفق ودلشاد باشین...
حق پشت وپناهتون...
الهم عجل لولیک الفرج

خیلی قشنگ و حسرت باره سکوتت..
توآدینه ها هم دیدم نوشتی این بار با سکوت میخوانمت.
ساغر خانوم عزیز..ممنون از حسن نظر و توجهت..
زنده و سلامت باشی..یاعلی مدد

ساغر جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 08:43

جای فاطمه جون هم خالی نباشه...
جاش همیشه سبز وبا طراوت

چندون هم خالی نبودهااااااا..اون پایین را ببین!!!
فاطمه خانوم همیشه لطفش شامل حالم بوده.ممنون از همگی

فاطمه جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 11:30

سلام..گفتم یه تک پا بیام نت وبرم اونم خیلی کوتاه!!


چه اپ جالب و با معنایی بود!سکوت سرشار از ناگفته هاست!!!پس سکوت رو بشکنید!

نه دیگه..اگه جالبه و پر معناست دیگه چرا بشکنم این سکوت را؟؟!!

فاطمه جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 11:33

ببینید بخاطر همین نوشته پرمغز چقدر کامنت دونیتون میترکه!حالا ببینید!!!

زنده باشید وسلامت

آره والله..تا همینجا هم تصور نمیکردم این همه حرف تو این پستم بوده!

فاطمه جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 11:47

آهنگها تنهایی را تسکین می دهند...ولی تسکین تنهایی...تسکین درد نیست!!






سکوت اثبات تهی بودن نمی کند...


سکوت در نگفتنش انسان را متضرر می کند..

*****************************





سکوتم از رضایت نیست

سکوتم از رضایت نیست
دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره
خودش گیره , گرفتاره

همون بهتر که ساکت باشه این دل
جدا از این ضوابط باشه این دل
از این بدتر نشه رسوایی ما
که تنهاتر نشه تنهایی ما

کسی جرمی نکرده گر به ما این روزها عشقی نمی ورزه
بهایی داشت این دل پیشترها که در این روزها نمی ارزه!!
که کار ما گذشته از شکایت
هنوزم پایبندم در رفاقت

می ریزه تو خودش دل غصه هاشو
آخه هیچکس نمی خواد قصه هاشو


این اهنگ قمیشی رو خیلی دوست دارم...بی ربط تبه این اپتون نیست!دیگه واقعا میرم هزار بار خداحافظی کردم!
ایام بکام



ولی من بیشتر از این آهنگ خوشم میاد البته اگه نیان بگن که حاجی درشان شما نیست اونور آبی گوش کنی!!!
پرنده های قفسی..عادت دارن به بی کسی
عمرشونو بی هم نفس..کز میکنن کنج قفس
هر کی بریزه شاهدونه...فکر میکنن خداشونه!!!!
زنده باشی.دست حق بهمرات..به امید دیدار.یاعلی مدد

هستی جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 15:19 http://gloeniloofar.blogfa.com

سلام عمو جان
نمی دونم چی بگم.
اما سکوت من بعد از چندین وقت شکست امروز آپ کردم . حالا شما اگر زحمتی براتون نبود تشریف بیارین قدم کلیک هاتون بر چشمان من و با کامنت هاتون خوشحالم کنین . ممنونم

تشکر از حضورتون..خدمت رسیدم و دیدم پست جدیدت را
بازم ممنون ..زنده باشی.یاعلی مدد

سلیمون جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 16:57

سام علیک بر مرشد و سرور خودمون
چطوریایی مرشد ؟ میزونی؟ ریدف شودی یا نه ؟ یا هنو در غم فراق کاسکوی؟
خو اره سوکوت پر ا نا گوفته های گوفتسگاهی حرف نزدن خیلی باحال تر از حرفای صد من یه قاز
حولاصه که مرشد نباش نبینم اینجور رفته باشی تو لک
اگه میدونسم پا قدم اینقد بده نمیومد
خب ما که سکوت نمی تونیم بکنیم
جاش یه نمه سوت میزنیم
به اوس کریم میسپارمت
یا حق

به به داش سلیمون گل..ناپرهیزی کردی و هر روز میای نت؟؟
نه باباااا چیز خاصی نیست.فقط حس میکنم تکراری شدم!!!
البته همیشه از این حالت که تو بهار بهم دست میده بدم میاد!!
آدم تو بهار کسل میشه.فصل فقط پاییز و ولاغیر!!!!
زنده باشی با مرام..جواب بقیه را ندادن الان همه شاکی اند!!
شب میام خدمت بقیه.!.خوش باشی..یاعلی مدد

هستی جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 17:21 http://gloeniloofar.blogfa.com

سلام عمو جان
نه بابا کی گفته من شاکی ام این از من.
همین که فهمیدم چیزی نیست خیالم راحت شد و یک دنیا ارزش دارد برای من خدایا شکرت

التماس دعا

مگه من گفتم شما شاکی هستید؟؟!! .خاطرت جمع شد؟؟الحمدلله.
راستی..من کی گفتم خداحافظی میکنم؟؟.گفتم فعلا حرفی ندارم بزنم
ممنون از توجه تون..شب و روزتون بخیر..

ساغر جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 20:04

فقط جواب داداش سلیمونتون رو میدین؟؟؟
پس ما چی؟؟؟

ساغر خانوم..تازگی تریپ حسادت برداشتید هااااااااااا!!!!
منکه گفتم شب خدمت همگی میرسم.
داش سلیمون خیلی وقته نمی اومده.خواستم با جواب نوشتن براش وسوسه ش کنم بیشتر بیاد نت!!!!
حتما بغیر از جواب برا شما خدمتتون هم میرسم.چون کار هم دارم باهاتون.!!.البته اولین فرصت..بازم ممنون از لطفتون..
اینم جوابیه.راضی شدید؟؟؟نصفه خط نوشتید یه بیانیه صادر کردم!!!!

مریم جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 21:06 http://raze-nahan.blogfa.com/

سلام قاصدک عزیز
نمره ی خلاقیت شما 20
آفرین کیف کردم
کی گفته آدم وقتی مطلب نداره باید بره از روی نوشته ای که تا به حال تو شونصد تا وبلاگ دیدیمش کپی بگیره و اونو بذاره تو وبش ؟!
شما بهترین کارو انجام دادید من که خیلی کیف کردم
اما بد نبود چند تا شکلک متحرک پیدا می کردید و می ذاشتید تا من از شکلکها تعریف کنم !
آخه من عادت کردم هر وقت میام اینجا باید از خودم چاپلوسی در وَ کنم وگرنه دچار عذاب وجدان می شم !
البته قاصدک عزیز دلم براتون می سوزه ، چون تا فردا تعداد کامنتهاتون دوباره بیشتر از 100 تا می شه و مجبورید که مجددا آپ کنید !
واسه آپ بعدی می خواید چه کار کنید ؟
خدا کنه دوباره ما رو غافلگیر کنید !

اختیار داری خانوم معلم عزیز. شرمنده میکنید
خب اگه شکلک هم میذاشتم که دیگه اسمش سکوت نبود که!!یه عالمه حرف میشه با شکلکهای متحرک زد!!!
چاپلوسی؟؟؟؟.خدا نکنه..اتفاقا ازجانب شما خیالم راحته که همیشه نقطه ضعف هم دیدید بی رودرواسی گفتید!.
آپ بعدی هم اگه دیدم کامنتها زود پر شده سکوت ۲ را میذارم!!!!!!

سلیمون جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 22:06

سام علیک مرشد
ای قربون اون نوازشت خو میدونی که با این کارات ذوق مرگم می کنی و نمک گیرمون می کنی
ما که گوفتیم خاک و خولیتیم مشتی راسیتش مرشد یه چی میگم فک نکونی دارم واسه دل خوش کونک میگم وقتی میام نت به عقش خودت و بس حالا این وسط مستا هم روفقا حال میدن و میان سوراغمون ولی نفهمیدی چی شوده تا ما حس نت گرفتتمون همه یه جور پریدن در هر صورت مرشد خودتو عقش است
خودم نوچتم ا اینجا تا هر جا شوما بگی دربس بی تو راهی ار باع
خو مث اینکه یه نمه دارم دردسر میشم ها چه حالی میده خو ا اینجا به ساغر خانوم سلام می کنم و میگم که این مرشد بر گردن من حق پدری داره و حسابی هم هواشو دارم اولین ویبلاگی که بش سر بزنم همین وبلاگو بس حالا شوما خود دانید اگه شوما ناراحت میشین ما بریم جای دیگه با مرشدمون ایختلاط کونیم
خو مرشد شب دوباره میام کولی بات کار دارم و حیسابی میخوام بندازمت تو دردسر می خوام برام بری خواسگاری یه دوخمل خوب سوراغ دارم
به اوس کریم میسپارمت
زت زیاد

داش سلیمون گل.باباااا حساب قلب ما را هم بکن داشششششش
خب سابقه نداشته اینقدر ذوقمرگ کنی و چندبار سراغ بگیری هااا
نه بابا دردسر کدومه؟..شما محبت داری که میگی بخاطر ما میای نت.ممنون
ساغر خانوم هم زیاد منظوری نداشته.بعدا بیشتر باهاش آشنا میشی.
دم شما گرم.شرمنده میکنی..چشم.شب بودم. حتما باهات اختلاط میکنم ببینم کیه قاپ داش سلیمونو ربوده؟!!
زنده باشی داش سلیمون با مرام..شبت خوش.یاعلی مدد
.............
داش سلیمون..چندین بار اومدم وبلاگت اما کد ارسال کامنت و نامه نشون داده نمیشه. حتما تا یکی دوساعت دیگه بازم میام..

سلیمون شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 00:42

سام علیک مشتی
خو ما که دف افلمون نی تو یه رو چنت بار موزاحمت میشیم یادته اون وقتا دیگه صدایه همه درومده بود مارمضون پارسال رو میگم اخ چه حالی میدادکولی ذوق مرگ میشدم میومدم حالا مث اینکه دوباره داره همون اتفاق میوفته کهما بیایم همینجا و جوابمونو بگیریم همین امشب کامنتاتو میکنم بالای ۱۰۰ به شرتی که ندی
در هر صورت این دخمل بد جور دل ما رو برده و خواب و خوراکو ا ما گرفت اصن نمی تونم ا فکرم بیرونش کنم بیگیری که چی میگم
یاد مریم خاتون بخیر
خو برم برگردم بینم چی جواب میدی مشتی
زت زیاد

داش سلیمون..اومدم و جواب دادم همون قبلی را.
اختیار داری بااااا..خونه خودته و باعث افتخاره..
آره والله.گرچه شما آخرهای ماه رمضون افتخار دادی اومدی!!!
اتفاقا خواستم بگم نکنه همون مریم خاتونه که دل و دین و دنیاتو به باد داده؟!!!.
نمیدونم چی شده همه دست به یکی کردن کامنتهای منو زود برسونن به صدتا؟؟!!.اما اگرم اینطور شد باورکن بازم اگه حرفی نداشته باشم سکوت و سکوت و سکوت ادامه داره!!!.
دلیل دیگه آپ نکردنم را هم بهت گفتم که!!! همون ۵۰ درصد و سیریش!!!!!
شبت خوش داش سلیمون عزیز..اما تا یه نیم ساعتی هستم
امری بود فقط اشاره ای کافیه..یاعلی مدد

دوست تنهایی ها شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 01:14

گشتیم همه مست ولی یار نداریم
دل در هوس ساقی و دلدار نداریم
مستیم ولی مست نه از جام می سرخ
با کاسه خون ساز جهان کار نداریم
از مشکل ره با من فارغ ز چه گویی؟
باکی ز ره پر خم و دشوار نداریم
این تاک کجا رست این باده که اش ساخت؟
کز شرب وی اینگونه نگهدار نداریم
می از گل حق ساقی ما حق
آری نظر عیش به هر خار نداریم
مست از می معبود جهاندار رحیمیم
جز او دگری یاور و غمخوار نداریم

بسیار لذت بردم از این شعر زیبا.
ممنون دوست تنهایی ها که همیشه بی چشمداشت رد پاشو اینجا میذاره!!.خوش و سلامت باشی..یاعلی مدد

دوست سبز شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 01:39

سید مصطفی الموسوی از بنیانگذاران هسته اولیه لشکر عاشورا

میرحسین موسوی به مناسبت شهادت حاج سید مصطفی الموسوی از بنیانگذاران هسته اولیه لشکر عاشورا پیام تسلیتی صادر کرد.

به گزارش “کلمه” متن پیام به شرح زیر است:
باسمه تعالی
مجاهدی بزرگ و فداکار برادر جانبازحاج سید مصطفی الموسوی بعد از زمان طولانی زجر ناشی از مصدومیت های زمان طولانی حضور در دفاع مقدس به افتخار شهادت نائل شدند . شهادت ایشان را به همه رزمندگان دفاع پر افتخارمقدس و خانواده گرامی ایشان تسلیت می گویم .

ایشان از تشکیل دهندگان هسته اولیه لشکر عاشورا و از یاران نزدیک بسیاری از فرماندهان فداکار سپاه بود خداوند ایشان و همه همرزمان شهیدش را با شهدای کربلا محشور گرداند.
میرحسین موسوی

شهید سید مصطفی الموسوی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بود که در نیمه شب ۳۰ فروردین بر اثر عوارض شیمیایی دوران جنگ تحمیلی، پس از تحمل رنج های بسیار به افتخار شهادت نائل آمد .‬شهید الموسوی در طی حضور هشت ساله ‌اش در جبهه ‌ها ، مشارکت فعال داشت.وی با حضور درعملیات های مختلفی از جمله سوسنگر، بدر و خیبر دارای جراحت های شدید شد. طی ده سال اخیر، دردهای ناشی از جراحت‌ شیمیایی عملیات ها، او را بارها روانه بیمارستان و بستری شدن کرده بود،او از هم رزمان شهدایی چون باکری، تجلایی، یاغچیان، توانا و مهدوی بود.

دوست سبز شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 01:41

سخنان مهم موسوی در تبیین استراتژی و اهداف جنبش سبز

ما مبلغ قرائت رحمانی از دین هستیم

مهندس میرحسین موسوی در دیدار جمعی از فعالان ملی-مذهبی اظهار داشت: «برای تامین منافع ملی و رسیدن به جامعه‌ای مطلوب، چاره‌ای جز استمرار این مسیر و تداوم جنبش سبز نداریم؛ روندی که طی آن، نیازمند صبوری و تحمل سختی‌ها و شدائد است.»

به گزارش خبرنگار جرس ، مهندس موسوی با اشاره به این نکته که جنبش سبز اهدافی را پیگیری و مطرح می‌کند که برگرفته از ارزش‌ها و خواسته‌های مردم ایران است، تصریح کرد: « باید ایجاد جامعه مدنی به‌هم پیوسته، با استفاده از تمامی امکانات موجود در کشور را پی گرفت.» وی تشکیل «سازمان‌های مردم‌نهاد سبز» در حوزه‌های گوناگون در کشور را از همین زاویه، برای سامان یافتن و تولد تدریجی جامعه‌ی مطلوب، ضروری ارزیابی کرد.

موسوی گفت: «اتفاقی که در 25خردادماه سال گذشته در تهران بوقوع پیوست، و آن حضور مهربانانه و همدلانه توام با مدارا و صبوری و همیاری و نیز کنش مدنی معترضان، نمونه و الگویی از جامعه‌ای مطلوب است.» وی با تاکید بر این سخن که «باید با ارزش‌ها و اهداف سیاسی، زندگی کرد» اظهار داشت: «کار، کاری طولانی، و مسیر جنبش سبز، راهی پر پیچ و خم و زمان‌بر است؛ اگرچه شاید جنبش زودتر از آنچه بسیاری تصور می‌کنند به نتیجه برسد، اما باید صبور بود و استقامت ورزید و برای تداوم جنبش، زندگی کردن با آن را درپیش گرفت.»

دوست سبز شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 01:44

حزب نخست وزیر زیمبابوه: دیدار احمدی نژاد افتضاح سیاسی است
جنبش تغییر دموکراتیک زیمبابوه، به رهبری مورگان چانگیرای، نخست وزیر این کشور از سفر محمود احمدی نژاد به هراره به شدت انتقاد کرده است.
.این جنبش که با رابرت موگابه، رئیس جمهوری زیمبابوه در قدرت سهیم است، سفر رئیس جمهوری ایران را یک "افتضاح سیاسی بزرگ" دانست.آقای احمدی نژاد روز پنجشنبه برای گفتگوهای تجاری و شرکت در یک نمایشگاه بین المللی سرمایه گذاری وارد زیمبابوه شد.

او علاوه بر زیمبابوه از اوگاندا هم دیدار خواهد کرد.جنبش تغییر دموکراتیک زیمبابوه دعوت از آقای احمدی نژاد برای شرکت در نمایشگاه سرمایه گذاری را به "دعوت از یک پشه برای درمان بیماری مالاریا" تشبیه کرد.این جنبش در بیانیه خود افزود: "سفر احمدی نژاد نه تنها توهین به مردم زیمبابوه که توهینی آشکار به دموکراسی و مردم ستمدیده ایران است."

این حزب در بیانیه خود، آقای احمدی نژاد را به جنگ افروزی، نقض آشکار حقوق بشر و نابودی صداهای معترض متهم کرده و گفته است که حضور وی در زیمبابوه تصویری نادرست در مورد این کشور به جهانیان ارائه می دهد.اعضای دولت به رهبری مورگان چانگیرای، نخست وزیر و رهبر حزب جنبش تغییر دموکراتیک گفته اند که در مراسم رسمی که آقای احمدی نژاد در آنها حضور دارد شرکت نمی کنند.

به رغم انتقاد مخالفان، رابرت موگابه ضمن استقبال از آقای احمدی نژاد، حمایت قاطع کشورش را از برنامه هسته ای ایران اعلام کرد. آقای موگابه علت فشار غرب بر ایران و زیمبابوه را "موضع گیری اصولی" دو کشور در عرصه های داخلی و بین المللی عنوان کرد. ایران و زیمبابوه همزمان با سفر آقای احمدی نژاد یازده سند همکاری امضا کردند.

آقای احمدی نژاد علاوه بر این از یک کارخانه نساجی در شهر هراره، پایتخت زیمبابوه بازدید کرد.هشتاد و سه درصد سهام این کارخانه به صندوق بازنشستگی وزارت جهاد کشاورزی ایران تعلق دارد.
او همچنین از یک کارخانه مونتاژ و ساخت تراکتور که به وسیله سه شرکت ایرانی در هراره تاسیس شده است، بازدید کرد و کلید اولین تراکتور مونتاژ شده را به آقای موگابه هدیه کرد.

دوست سبز شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 01:45

اوگاندا دیگر مقصد محمود احمدی نژاد در سفر او به آفریقاست.
این کشور از اعضای غیردائمی شورای امنیت است و آقای احمدی نژاد سعی دارد در این سفر حمایت این کشور را از ایران جلب کند تا به قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تشدید تحریم های کشورش رای ندهد. آمریکا در ماه های گذشته به خاطر عدم موافقت ایران با خواسته شورای امنیت برای توقف غنی سازی اورانیوم، تلاش خود را برای تشدید تحریم های این کشور افزایش داده است.

در حالی که باراک اوباما خواستار تصویب قطعنامه چهارم تحریم های ایران در هفته های آینده است، ایران در تلاش است با تماس با تک تک اعضای شورای امنیت از آنان بخواهد با ایالات متحده و اعضای غربی گروه 1+5 در این رابطه همراهی نکنند. برزیل و ترکیه که از اعضای غیردائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد هستد با افزایش تحریم های ایران مخالف هستند.

ساغر شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 07:34

سلام عموجون ...صبحتون بخیر...خوبین؟؟؟
ولی خداییش تحریک کردن داش سلیمون کارساز بوده هاااااااا
فکر کنم از امروز بیشتر از ما بیان اینجا
ولی عموجون من فقط شوخی کردم...قصدم فقط همین بود..حسادت تنها خصلتیه که ندارم...البته هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه
خب دیگه قول میدم حسووووووودی نکنم

کجاشو دیدی؟!!.داش سلیمون به تنهایی زیرگذری را حریف بود
نگاه به الانش نکن که روش نمیشه و کم میاد این ورا!!!!!
کافیه اراده کنه کامتنت بده!!.الان اینا را برا دست گرمی داده!!
تمرینی بود این کامنتهاش!!..مسابقه فرداست!!!!!
اختیار داری.منم برا انبساط خاطر گفتم اونو!!!.
این انبساط خاطر* را مطمئنم یه نفر خیلی بهش حساسیت داره!!!!
احتمالا میاد جواب میده.شایدم خصوصی بگه!!!!!

سمانه شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 09:36


سلام عمو خان یه سلام سبز وبهاری....

ایشالله اول هفتتونو و خوب شروع کنید تا آخرشم همش خوشی وشادی و سلامتی باشه

عباسی شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 09:51

سلام

قاصدک و سکوت هضمش کمی سخت هست

آقا عباسی.! یعنی میخوای بگی که من اینقدر پرحرفی کردم و سرت را بردم که الان باور و هضمش برات سخته؟ قاصدک و سکوووووت؟؟؟!!!!!!!

سمانه شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 13:08

آتش خشم را با آب سکوت خاموش کن . »
ارد بزرگ
«اندیشمند یگانه است و اگر از ترس سکوت نمود با آدمهای دیگر هیچ فرقی ندارد . »
ارد برگ
«برای سخن سنج بودن باید سکوت کرد.»
کریستن
«از سکوت اگر به خشم آمدی سکوت کن.»
علی شریعتی
«برای کسب گنج سکوت ، بارگاه دانش ات را بزرگتر بساز . »
ارد بزرگ
« بهترین اشخاص کسانی هستند که اگر از آن ها تعریف کردید خجل شوند و اگر بد گفتید سکوت کنند.»
جبران خلیل جبران
«حقیقت واقعی در سکوت نهفته است.»
پابلو پیکاسو
«در پایان ما سخنان دشمنان را بیاد نخواهیم داشت اما سکوت دوستان را فراموش نخواهیم کرد.»
مارتین لوتر کینگ
«رویش باغ سکوت ، در هنگامه خروش و همهمه ارزشش را نشان می دهد . »
ارد بزرگ
«سعی کن درست صحبت کنی و گرنه عاقلانه این است که سکوت کنی.»
جورج هربرت
«عشاق دلباخته معمولأ در سکوت به‌سر می‌برند.»
شارل دو منتسکیو
«هروقت در مورد احساست شک داری خاموش باش.»
الکساندر پاپ بافالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
[ویرایش] ضرب‌المثل
«اگر کلام دو شِکِل بیرزد سکوت ده شِکِل می‌ارزد.» ضرب‌المثل‌ عبری
«سکوت حفاظی است برای خرد.» ضرب‌المثل‌ عبری
«سکوت علامت رضا است.»

«سکوت معنویان را بیا و کار بساز//لباس مدعیان را بسوز و دور انداز»
«سکوت معنویان چیست عجز و خاموشی//لباس مدعیان چیست گفتگوی دراز»
سنایی غزنوی


خوب عمو حالا سکوت شما کدوم نوعش

ماشاللههههههههههههههههههههههههههههههههههه!!!
فاطمه گفته بود که این پستت خیلی کامنت بدنبال داره.باورم نمیشد!!
جملات قصار زیبایی بود..ممنون..سکوت من از نوع شعریه که آخر پست کارت هویت گذاشتم:
بی صداتر ز سکوتیم ؛ ولی گاه خروش
نعره ء ماست که در گوش شما می ماند

سمانه شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 14:11

فکرکنم من اینجا بهتون سلام کردم.. ولی تایید نشدم

حالا هم مهم نیست هر طور خودتون صلاح میدونید و راحتید

Sareto bala kon
onja ro nega kon
didish??!..kheyli mamnun ke didi!!

هستی شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 15:23 http://gloeniloofar.blogfa.com

سلام عمو جان منو بردی به دنیای کودکی و فیلم کلاه قرمزی و سروناز.
می دونم که می دونی کدوم فیلم را می گم عمو دستت درد نکند که همیشه خاطرات زیبا و شیرین و خواندنی را برای ما بچه ها تازه می کنی عمو.بچگی خدایی که یادت بخیر!!!!

من بردم؟؟؟؟!!! منکه سکوت کردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خب.ببین با یه سکوت ؛ رفتی تا دوران بچگی!!
اگه بیشتر سکوت کنیم تا کجاها که نمی ریم؟!!!.
نمیدونستم اینقدر فایده درون سکوت هست .پس می سکوتیم!!!

دوست سبز شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 18:37

صدور و اجرای حکم حبس برای سه تن از فعالان دانشجویی تهران و بابل
میلاد فدایی، فعال دانشجویی دانشگاه آزاد واحد تهران، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعزیری محکوم شد و نیما نحوی دانشجوی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل و حسین جلیل نتاج دانشجویِ دانشگاه علوم پزشکی بابل، برای گذراندن دوران محکومیت شان خود را به زندان متی کلای بابل معرفی کردند.

به گزارش سامانه خبری دانشجو نیوز، حکم یک سال حبس تعزیری درحالی به فدایی ابلاغ شده که بیش از چهارماه از بازداشت موقت او می‌گذرد و دادستان کماکان با تبدیل قرار بازداشت وی به وثیقه یا کفالت موافقت نکرده است.اتهام این دانشجوی دانشگاه آزاد، «تبلیغ علیه نظام» اعلام شده بود.

این گزارش خاطرنشان می سازد میلاد فدایی بیش از ۳۵ روز از بازداشتش را در بند ۲۰۹ زندان اوین مبحوس بود و پس از آن تا امروز در بند ۳۵۰ زندانی است. این دانشجوی مهندسی معدن دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، ۱۱ آذر ماه سال گذشته در منزلش توسط پنج تن از ماموران لباس شخصی با حکم دادگاه انقلاب پس از تفتیش منزل و توقیف کتاب‌ها و هارد کامپوترش بازداشت شد.

دوست سبز شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 18:39

بابل؛ باز هم زندان متی کلا
به گزارش سامانه خبری فعالان حقوق بشر، نیما نحوی دانشجوی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل و حسین جلیل نتاج دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی بابل ، روز سه شنبه ۳۱ فروردین ماه، برای گذراندن دوران محکومیت شان خود را به زندان متی کلای بابل معرفی کردند. این دو فعال دانشجوئی به ده ماه حبس تعزیری و یک سال محرومیت از تحصیل محکوم شده اند.

نیما نحوی (عضو انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی)، در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" و حسین جلیل نتاج به اتهام واهی "بمب گذاری در دانشگاه علوم پزشکی بابل" در زندان اداره اطلاعت ساری و بابل بازداشت بودند.

گفتنی است تعداد دانشجویان دربند زندان متی کلای بابل به پنج تن رسید.

از اسفندماه گذشته، محسن برزگر (دبیر فرهنگی سابق دانشگاه صنعتی نوشیروانی) و ایمان صدیقی (دبیر سیاسی سابق دانشگاه نوشیروانی) به همراه محمد اسماعیل زاده دانشجوی دانشگاه پیام نور بابل، دوران محکومیت شان را در زندان متی کلای بابل می گذرانند.
چندی پیش محسن برزگر در همان زندان، توسط مجرمین خطرناک مورد ضرب و شتم قرار گرفته و راهی بهداری زندان شد و همچنین ایمان صدیقی در اثر فشارهای ناشی ازبازجوئی دچار خونریزی معده شد که تا کنون خانواده های این دو دانشجو موفق به تماس با فرزندانشان نشدند.حال این دو دانشجو وخیم گزارش شده و کماکان مسئولین دادگستری بابل از اعطای مرخصی استعلاجی ممانعت می کنند.

دوست سبز شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 18:40

روزۀ سیاسی زندانیانِ بند ۳۵۰ زندان اوین تا ۲۲ خرداد ادامه می یابد
زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، در ادامه اعتراضات خود به وضع موجود در زندانها و بازداشتگاهها، روند بازجویی ها، صدور احکام ناعادلانه و همچنین ادامه بازداشتِ زندانیانِ سیاسی، تصمیم به برگزاری روزۀ سیاسیِ متناوب تا سالگرد انتخاباتِ ریاست جمهوری (۲۲ خرداد ماه) گرفتند.


یکی از خانواده های زندانیانِ هماهنگ کنندۀ این روزۀ سیاسی، در گفتگو با خبرنگارِ جرس، ضمن اعلامِ این نکته که روزه های سیاسیِ زندانیان بند مذکور ابتدا یک روز در هفته (پنج شنبه ها ) و بعد از دو هفته شامل دوشنبه ها و پنج شنبه ها نیز خواهد شد، خاطرنشان کرد "این روند در خرداد ماه (تا سالروز انتخابات ریاست جمهوری) به صورت فزاینده ای شدت خواهد یافت."

در همین رابطه پنجشنبه دوم اردیبهشت ماه، اولین حرکت از این اقدام دسته جمعی شکل گرفت. لازم به ذکر است زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، طی روزهای اخیر، در نامه ای خطاب به مراجع تقلید، از عدم استقلال قضاتِ کشور، عدم رعایت اخلاق توسط مأموران و بازجویان، عدم امکان استخدام وکیل مناسب، بدرفتاری و شکنجه در جریان بازجویی ها، فشار بر خانواده ها و صحنه سازی برای دادگاه های دسته جمعی علنی، به شدت انتقاد کرده و با اعلام درخواست های زیر، آغاز روزه های سیاسی خود را علنی کرده بودند:

"لغو و تقلیل احکام صادره علیه زندانیان سیاسی ، امنیتی و مطبوعاتی در دادگاههای فرمایشی پس از خرداد ۸۸
آزادی فوری کلیه بازداشت شدگان تا زمان برگزاری دادگاه ها ، با قید وثیقه و کفالت
رعایت اصل ۱۶۸ قانون اساسی در کلیه محاکم
رسیدگی به روند غیر قانونی و غیر عادلانه بازجویی ها ، دادرسی ها و مجازات متخلفان در تمامی سطوح:
بهبود وضعیت غذایی ، بهداشتی ، رفاهی و تفریحی کلیه زندانیان و بازداشت شدگان."

دوست سبز شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 18:42

سه جوان آمریکایی زندانی در ایران ، می خواهند دست به اعتصاب غذا بزنند
خبرگزاری آسوشیتد پرس، به نقل از مادران سه جوان گردشگر آمریکایی که نزدیک به 9 ماه است در ایران، زندانی هستند، گزارش داد حال دو تن از آنها از لحاظ فیزیکی نامناسب است.

این در حالیست که سفیر سوییس در تهران که موفق به دیدار با این سه آمریکایی شده گفته است، آنها در نظر دارند دست به اعتصاب غذا بزنند. بنا بر این گزارش سارا شورد، از بیماری زنان و افسردگی رنج میبرد و شین باوئر مشکلات معده پیدا کرده است. جاش فتال، سارا شورد و شین باوئر، آنطور که خانواده هایشان می گویند در ماه ژوئن سال ۲۰۰۹، درحالیکه در منطقه ی مرزی ایران و عراق در حال کوهنوردی بوده اند، به اشتباه وارد خاک ایران شده اند. این درحالیست که وزارت اطلاعات ایران آنها را به ارتباط با دستگاه جاسوسی آمریکا متهم کرده است

alnilam شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 20:20

سلام بوآ! خوبید بوآ جان؟! بوآ اختیارد ارید ما همیشه از شما تره میبریم...چیره! یعنی حساب میبریم! خوبید خوشید؟ برگشتید به سلامتی؟ سوغاتیمو کجا بیام بیگیرم؟!؟!:دی

به به کربلایی خانومه ته تغاری!!
ممنون..شما خوبی؟؟؟..دست پیش گرفتی؟؟؟خب کربلا شما بودی؛ سوغاتی شو من باید بدم؟؟؟.از بالا به پایین میباره یا از پایین به بالا؟؟

alnilam شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 20:22

چرا؟ چی شده؟ خاطرخا..نه چیه اسمش آها بدخا مدخا پیدا کردی بابایی؟ بگو چششو درارم واست
درضمن مگه میشه بری کرب بلا و یاد باباییت نکنی؟
بابایی دلمان بسی شور این آبجی رو میزنه چی شده خو؟

بد خواه؟؟؟اولا که من بد خواه ندارم..در ثانی.چند روز رفتی خارج!
املای فارسی یادت رفت؟؟؟!!.بدخاه=بدخواه
نه بابا چیزی نیست..یه عمل جزیی داشته انشاالله همین یکی دوروزه برمیگرده به سلامت..نگران نباش..یاعلی مدد

ساغر شنبه 4 اردیبهشت 1389 ساعت 21:37

سلام
سکوت بی بهانه ترین صدای عشق است!!!
سکوت را دوست دارم چون اکثر اوقاتم با آن سپری میشود...
در سکوتم به آسمانی رسیدم که هیچوقت با کلام نمیتوان به آن دست یافت...
با سکوتت با من سخن بگوی که من از عمق چشمانت حرفایت را میشنوم
با سکوتت به نگاهم نگاه کن ..با نگاهم در آمیز که در پس این حلقه ...تمام تنهاییم را فریاد میزنم...
سکوت کردم وبه چشمانت نگریستم تا بخوانی عمق تنهاییم را...
با من با همان سکوتت حرف بزن چرا که اینگونه سخن گفتن آزرده خاطرم نمیکند...دلم را نمیشکند...تنهاترم نمیکند... وعشق این موهبت خداوندی را بیشتر در من شعله ور میکند...
در سکوتمان خطایی نیست!!!
در سکوتمان هیچ نیست جز سکوت....
به حرمت نام سکوت بازهم سکوت میکنم....


دلم گرفته بود...اینجا رو خط خطی کردم...
شرمنده عموجون....
مخاطب خاصی نداشت...

ساغر خانوم گرامی..به سکوتت احترام میذارم و بیشتر قلمفرسایی نمیکنم!.ممنون از لطف بی دریغت..یاعلی مدد

سلیمون یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 00:45

سام علیک مرشد گول
چطوریایی مرشد؟ میزونی یا نه ؟ برقرار هسی؟ میدونم الان دیگه در رختخواب به سر میبری خان دادش و خواب خو باشه به کسی نمی گم تا همرو خواب نکی نمی خوابی راسیتش اومدم بینم دونیا دسه کیه که دیدیم یه کی یه چیا گفته خو مرشد خودت که میدونی واسه چی حی کامنت علنی نمیدم یادم دفع قبل یکی ا دخملا حسودی کردبد خودم شدم عموشا اینجا به ساغر خوان سلام می کنم با عرض بوزش باس بگم بنا به دلایلی که نمیدونم چی هس البته نکته انحرافی داره اگه چیزی ا حرفام نفهمیدی زیاد مهم نی چون مرشد عادت داره به چرت و پرت گوفتن منساغر خانوم ایام به کام
خو مشتی امرو نشد بت بگم که باس برم ترمینال دونبال برو بچ بیارمشون خونهالان هم اومدم عذر خواهی کونم
شبو روزت خوش مشتی
اگه یه لوطی تو دنیا باشه اون خودتی و اگه یه نوچه هم باشه اون هم خود خودمم
خیلی چاکریم
رخصت میدی مشتی
زت زیاد

مخلص داش سلیمون گل..شرمند ه نتونستم بیام وبت.الانم که حتمی
ده تا پادشاه را خواب میبینی!!.داش سلیمون.اینجا خونه خودته تعارف نکن واسه کامنت دادن.یادت رفته که سندمحضری و منگوله دار زدیم؟؟!!!
ساغر خانوم هم خب حتما خوشش اومده ازت دیگه!!.میدونی که.دور و بر من دوستام یکی از یکی بهترن.اینم از بخت و اقبال ماست دیگه!!
دمت گرم با مرام.چوب کاری نکن دیگه لوطی!!.
غمت کم و شادیهات روزافزون..یاعلی مدد

شــــهریار یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 04:24 http://shar00.blogfa.com

چه عجب

سکوت امروز باعث شکسته شدن سکوت شما شد .

همین ما را بس

سکوت امروز؟؟؟؟ کی؟؟؟کجا؟؟؟.
الان میام خدمتت آقا شهریار عزیز..یاعلی مدد

شــــهریار یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 05:53 http://shar00.blogfa.com

سلام مجدد حاجی:

جواب سئوال شما رو به علت طولانی بودن در چند پاراو کامنت در وبلاگ خودم زیر کامنت شما گذاشتم ./ امیدوارم که جوابتون رو از من حقیر گرفته باشید....

شهریار جان.ممنون که توضیحات مکفی دادی..!
لطف کردی..اولین فر صت میام پیشت..زنده باشی..یاعلی مدد

ساغر یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 08:19

سلام عموجون...صبحتون بخیر....
خوبین؟؟؟
ممنون از لطفتون ...
شرمنده کردین.
حق نگهدارتون..

اختیار دارین..وظیفه بود..روز و روزگار شما هم خوش و سلامت.یاعلی مدد

سمانه یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 09:07

سلام .. صبحتون بخیر....

ارادتمندیم عمو....

شما بزرگواری..ممنون..روز شما هم بخیر..
راستی.سمانه خانوم..بنا به عللی چنان که افتد و دانی!!!
شاید کامنتها را سهمیه بندی کردم هاااااااااا!!!!!.
اینم یه راهکاره برای سکوت اجباری!!!!
(در رابطه با همون آموزش رایگان که گفتی اینو نوشتم.تخفیف هم دادم بهت!!)

ما فی ها یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 10:43 http://www.ar00m.blogfa.com

سکوت!
علاج!
روزمرگی!
تکرار!
امیدوارم دیگه سکوتمون تکراری نشه!
که اونوقت دیگه نمی دونم واسه اون چه علاجی باید پیدا کنیم!
حتما بی دلیل حرف می زنیم!
سری به ما نمی زنید! بی خیال

والله منظورم فقط با خودم بود که نمیخوام در ورطه تکرار بیفتم!
پس اگه حرفی نباشه سکوت میکنم بهتره تا اینکه بقول خانوم معلم اشعاری را بذارم که روزی شونصد بارتو وبلاگها میبینیم!!.
چرا بی خیال؟؟؟ خدمت رسیدم الان.!!.زنده باشی و سلامت..یاعلی مدد

سمانه یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 13:55



همون بهتر که ساکت باشیم
جدا از این ضوابط باشیم

اینم چون حرفی نداشته برا گفتن نوشتم عمو...

منم اون شعر قمیشیو که آجی نوشته خیلی دوست دارم..

این قسمتشو برداشتم آوردم...

آره والله..وقتی فهمیده نمیشی!! سکوت بهتره.
زمان بهترین و بزرگترین قاضی ست.!!
منم اینو همینجوری گفتم تا خالی نباشه زیر کامنتت.!.خوش باشی

هستی یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 15:36 http://gloeniloofar.blogfa.com/

سلام عمو جون
اومدم گفتم چیزی بنویسم تا نشونی باشد از بدونم
تا یک نشونی باشد از حضورم در این روز

عصر بخیر و روز خوش عمو

لطف کردید..روز شما هم بخیر..
زنده باشی..یاعلی مدد

سمانه یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 21:00

سلام عمویی قبول سهمیه بندی کنید ولی خوب اونایی که عبو رو ومرورشون بیشتر سهمیشونم بیشتره ها عمو خان یادتون نره اینجوری از کارو کاسبی میفتیم..

یه فکریم به حال ماها کنید

فعلا دست نگه داشتم تا بعد ببینم چی میشه اماااااااا
عبور و مرور بیشتر برا من ملاک نیست!! هرکی بیاد برای پستهام بگه:خوب بود.مثل همیشه..منم آپم و فلان..سهمیه کمتر!!!
اصلا الان بی خیال..چون حوصله ندارم فردا برا همین مورد سیصدتا کامنت ازشمال و جنوب و یمین و یسار نثارم بشه!!!!

عباسی یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 21:51

سلام اصلاً منظورم اون نبود سکوت مخصوص کسانی هست که حرفی برای گفتن ندارند شما که همیشه حرف جدید برای گفتن دارید چرا باید سکوت کنید

شما لطف داری آقا عباسی عزیز.
چشم.بخاطر گل روی شما هم شده بزودی آپ خواهیم نمود!!
راستش داشتم دنبال یکی میگشتم که سرش منت بذارم و بگم چون شما گفتی آپ میکنم که شاهدازغیب رسید!!!!.انشاالله تا آخرهفته که به اجماع برسم! پست جدید میذارم!!.شب و روزت خوش..یاعلی مدد

کاژا یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 23:35 http://www.physicsalfabet.blogfa.com

سلام قاصدک عزیز
من آپم!
میشه لطفا سکوتت رو بشکونین؟
آخه من منتظر نظر ارزشمند شما هستم .

سکوت من فقط تو وب خودمه!!.البته اونم فقط برای آپ وگنه کامنتها که جوابیه هاش سرجاشه!!
چشم خدمت میرسم اماااااااا.خانوم فیزیک گرامی.دقت کردید تازگی فقط برای خبر آپ مشرف میشد اینجا ولاغیر؟!~!!.همین الان میام

سلیمون یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 23:54

به باز اومدیم خونه امیدمون خونه دل گرمیمون
چطوریایی مرشد؟ میزون هسی خو میدونم که رو براهی یه نمه تصمیماتی گرفتم که ا نو خفن اگه اوس کریم بخواد می خوام آپ و برم توکارش خو میدونی که چرا این موضو اینجا گوفتم
یه متن توپ بسکتی گیر اوردم خوراک کبابه البته اگه گاو میش باشه بهتره
خو بینم این ساغر خانم گول خبر داره که من یه نمه خشنم و با شلاق و کمر بند وقتی نیستی بر و بچ رو میسپاری بهم تربیت میکنم خو ساغر خانم نترس میتونی وقتی برادرزادم اومد ازش بپرسی
البت اجاز هم میدم ا سیبلم اویزون بشین
خوش باشی دخمل
خو مشتی یه نمه با خودت ایختلاط کونیم که دلمون پکید اساسی دل بد جور هوای دیارو کرده و خومار صوحبتهای بوزرگوارنتونم ای یادش بخیر چه دورانی بود خولاصه که مرشد اول اوس کریم دویم شوما تمام چشم و اومیدمون شومایی می خوای بخواه نمی خوای باس به زور بخوای
اگه نخوای میدونی که اینجا اون ایکون رو ندارم که نشونت بدم همون که با خودش درگیر میشه و خونینو مالی پخش زمین میشه اره مشتی خاک و خولیتیم ته هرچی با مرامه و لوطیه گرم که خوود شومایی
لوطی اگه بد خواه مد خواه داشی یه ندا بدی سه سوت اره باع نوسخش پیچیدس
خو زیاد موزاحم نشم
رخصت مید مرشد یا بس بشینم تا بیای و این قلبو فرش زیر پات کونم
زت زیاد یا علی مدد

خوش اومدی داش سلیمون گل..
خوشحالم که بالاخره تصمیم بر ادامه نوشتن گرفتی.
اما مشتی..خب ساغرخانوم که درجریان سوابق من و شما نیست زودی کمربند دستت گرفتی حتما ترسیده دیگه!!.گرچه فکرکنم خودش کمربند مشکی دان سه داره!!!
(ساغرخانوم.منظور داش سلیمون فاطمه و ستایش خانوم بودکه در غیبت من امانتی دستش سپرده بودم و اونا با سبیلهاش ور میرفتن!!)
داش سلیمون عزیز..یه چندوقت کارهام رو به روال افتاد بازم میام و درمورد گاو و گاومیش و کشاورزی و تجارت! اختلاط میکنیم!!
نه بابا.بدخواه کدومه؟!.اما دور ازجونت تازگی نمیدونم چی رو دستم ورم کرده؟!! همچین بگی نگی مثل زیگیل میمونه!!.توروز همش جلو چشمامه شب هم میخوابم کابوسش را میبینم!!.
زنده باشی با مرام..خدمت میرسم.فعلا.یاعلی مدد

سلیمون دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 02:46

سام علیک مرشد
شرمنده یه نمه دیر رسیدم خدمتون یه نمه برو بچ گیر داده بودن که بریم چرخ بزنیم انقد چرخیدیم که پنچر شدیم و شرمنده شوما شودم
در مورد زیگیل یه پیشنهاد می کونم البت یه نمه درد داره ولی کار سازه با قیچی ببریدش و بعدش روش نمک بپاشید دیگه عمرا در بیا
البت علم یه نمه پیش رفت کرده ولی خو سونتی یه حال دیگه میدهشوما غیر این فک میکنید
خو ساغر خانم هم کمکم میان موتوجه میشن خو میدونی که مرشد ما واسه خاطر چی کمربند در میاریمالبت فقط واسه نظر سنجی در مورد رنگش ولاغیر در مورد کمبرند مشکی ایشون ما حرفی نریم ولی خو وا اصولا دس رو بچه های خان دادش بولند می کنیم ولاغیر
راسی برو بچ چنت وقتی نیسن و خبری ازشون نی نکونه دست به یکی کردن نمیان
خو مرشد برات ارزوی سلامتی همراه با ساعت خوش زندگی ارزو می کنم
امیدوارم که پیشنهادم کار ساز باشه میگم اگه خودت دلشو نداری خودم برات انجام بدمبا کمال میل اینکارو واسه مرشدم میکنم نوکریتو می کنم
خو میدونم که الان خوابی و داری سعی می کنی که باهش کنار بیای منم دوعا می کنم زودتر ... اره
رخصت مرشد گرچه دلم رضا نمیده ولی خوب چاری نی باس رفت
شب و روز خوش با مرام و سرور
زت زیاد

نه باباااااا..یادمه بچه بودیم میگفتن یه نخ دورش ببندی کم کم خودش میفته!! اما این فرق داره جون داش سلیمون..از اون زیگیل های بدخیمه
گفتم که..شبا هم کابوسش دست از سرم برنمیداره.!
بچه ها والله اینجا هم کم میان تازگی.احتمالا درگیر کار و زندگی هستن.
هرجا هستند خوش باشند..از شما هم ممنون که دم به دم شرمندمون میکنی با مرام..زنده باشی و غمت کم.شادیهات یه عالمه..یاعلی مدد

سلیمون دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 03:01

دوباره سر کلم پیدا شده و ایخطلاتها شروع شوت
راسیتش نخ هم جواب میده ولی قیچی هم سرعت عمل بالایی داره هم کار ساز تر نخ که ببندی یه ته ریشه میمونه دوباره در میادای از این زیگیل های بدخیم
خو بروبچ هر جا باشن شاد باشن غمی نی ولی خو دله دیگه یوهو هزار را میره خرم میخره به کوچه بنبست
خو مرشد زیاد وقتت رو نگیرم و موزاحمت اوقات شریفتون نشم ما همین گوشه کنارا میپلکیم کافیه یه ندا بدی سه سوت حاظریم ار باعما که جز مرشد کسی رو نریم حاظریم واسه خاطرش جون که هیچه خودمونو قربونی کونیم پخش کنیم تو محل
شب و روزت خوش مرشد
زت زیاد

آخه داش سلیمون گل..درسته که زیگیله اما دلت میاد دست به قیچی بشی؟؟خب یه باره بیا و با تیزی بزن سر به نیستش کن دیگه!!!!
والله منکه بارها گفتم .پیش تنها کسی که کم میارم داش سلیمونه ولاغیر.از بس چوب کاری میکنی..راحت باش ..زنده باشی برامون بیشتر عزیزی تا قربونی شدن..پهلوون زنده را عشقه!!.ایام بکام..یاعلی مدد

شــــهریار دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 05:27 http://shar00.blogfa.com

در تمام باخت ها و بردهایمان ، در تمام غم ها و شادی هایمان

حیات زندگی در این است که جاوید باد عشق هایمان

در تغیر خوشی به ناخوشی ها ، گر عشق باشد هنوز با ما


دیگر چه باک هرچه بادا باد...

زنده باشی شهریار عزیز..ممنون از نظر لطفت.

شــــهریار دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 05:45 http://shar00.blogfa.com

اگر باهم بودن عملی نباشد سراغ گرفتن حداقل معرفت است، گویا. و من بی معرفتی می کنم در حق این صفحه و خوب واقعا دلم می گیرد از این بی وفایی خودم.

هر جای دنیا که باشی و هر شرایطی بالاخره باید حرمت نان و نمکی که باهم در جائی عرفانی که خوردیم را نگه دارم. اگر شده صفحه ای را باز کنم و بنویسم که:

"لانه ی پرنده ای برای اجاره.

فصل کوچ،

نزدیک است..."

معرفتت را به ما قبلا نشون دادی اماااااا
باید یه سر بزنم ببینم نکنه خبری شده اونجا.تا دیشب که اوضاع خوب بود
لانه برای اجاره؟؟؟؟.فصل کوچ؟؟؟؟..اومدم

سمانه دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 11:49

سلام عمو قاصدکی خان عزیز....

روزتون بخیر......این سلام باشه برا این دوسه روزه که نیستم

خیره انشالله..بسلامتی بری و با دست پر برگردی..نترس..منظورم سوغاتی نبود!!.هنوز کسی برام سوغاتی نیاورده که دومیش باشی!
لطف کردی ..خوش بگذره..یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد