*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

وقت نداریم.!!

سلام.امشب اومدم آپ کنم که دیدم نمیتونم با دیدن فیلم سینمایی*روز سوم*که بمناسبت 

آزادسازی خرمشهر از سیمای ملی پخش شد از کنار این واقعهء مهم بی تفاوت بگذرم! 

نوجوانی شانزده ساله بودم که در چنین روزی این خبر توجهم را جلب کرد: 

شنوندگان عزیز توجه فرمایید  شنوندگان عزیز توجه فرمایید 

*غزل قاصدک*خرمشهر..شهر خون..آزاد شد  *غزل قاصدک*

 چنین جمعیت زیادی که توی شهر مشغول شادمانی و سرور بودند را فقط در روز 

26 آذر 57 و با فرار محمدرضا پهلوی دیده بودم.البته توتظاهرات علیه رژیم هم دیده بودم 

اما نه مثل این..یک کارناوال عظیم و ملی..حق هم داشتند.آخه همون روزی که رادیو سقوط 

خرمشهر را اعلام کرد بغضی عجیب در گلوی شهرها نشسته بود و اینک رسیده بود ایام ظفر 

 

   

ضمن تبریک این روز بزرگ به عموم ایرانیان عاشق مام وطن؛ وظیفه دارم که به هر 

مناسبتی یادی از شقایقهای سفرکرده بکنم.!.چرا که امروزآسایش و ایمنی خانه و کاشانه مان 

مدیون تلاش و ازخودگذشتگی شهدای هشت سال دفاع مقدس است. 

ولی افسوس..افسوس ! درحالی کوفیان را لعن میکنیم که فراموشی مان باعث میشه  

گاهاً کوفیان ما را مقتدای خویش بپندارند!! 

امروز برای شهدا وقت نداریم ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم
با حضرت شیطان سرمان گرم گناه استما بهرملاقات خدا وقت نداریم
چون فرد مهمی شده نفس دغل مااندازه یک قبله دعا ، وقت نداریم
در کوفه تن ،غیرت ما خانه نشین استبهر سفر کرب و بلا ، وقت نداریم
تقویم گرفتاری ما پر شد ه از زردای سرخ ، گل لاله ، تو را وقت نداریم
هر چند که خوب است شهیدانه بمیریمخوب است،ولی حیف که ماوقت نداریم
   

ضمن گرامیداشت یاد و خاطر شهدای دفاع مقدس، قطعه شعر زیر را هم که دوستی عزیز و 

گرامی در آغازین روزهای آشنایی بعنوان هدیه برام گذاشت را تقدیم میکنم به: 

جانبازان شیمیایی و همسران و فرزندان آنان، شهیدان خاموش و بی ادعای میهن


تخت یک و اطاق چهار صد و هفتدکتر اومد،نسخه نوشت،داد و رفت
دستای خالیمو ندید،و رد شدطرز نگاش منو گزید،و رد شد
بابام رفیق تانکه و تفنگهبابام،اگه مریضه،مرد جنگه
هنوز صدای سرفه هاش می اومد 

تخت یک اطاق چهار صد وهفتنسخشو،دکترش به من داد و رفت 

 مامان دیگه یه پوست و استخونهچشمش پر ِاشکه،یه کاسه خونه
تا اخرش خودم  می رم یک تنهقلکمو می شکنم اون نشکنه 

خدا خدا،جونمی جون،چقد پول!! کپسول اکسیژن و قرص و آمپول
تخت یک و اطاق چهار صد وهفت من اومدم ،بابا، ولی یهو رفت 

پیش خدا جاش از زمین بهتره نبودنش بمون چه بد می گذره
با دست پر اومدمو حیف که نیس یه تخت خالی ومنو،چشم خیس 

قلکمو شکستم اما دلم...حالا چه جور تا بکنم با دلم
تخت یک اطاق چهار صد وهفت دکتر اومد..من اومدم .. بابا رفت
 

 

پ.ن: توصیه میکنم حتی اگر حال خوشی بهتون دست نمیده! 

با کلیک روی عکسهای جانبازان شیمیایی در ابعاد بزرگتر ببینید! 

بلکه کمی درنگ کردیم و حس کردیم، غم نهفته در چشمهای این مادر و کودک را.!!

زنده باشید و سلامت...تابعد...یاعلی مدد 

امروز نوشت:جهت اطلاع دوستان میگم: اون جانباز نه کلکسیونره که بخواد جعبه های قرص 

ودارو را جمع کنه و نه محتکر که برای روزمبادا  گرونتر بفروشه و صاحب باغ و ویلایی بشه!! 

تموم آدمها تو این دیار اراده کنند هر دارویی را میتونند تهیه کنند ولی جانبازان باید پوکه و جعبهء خالیه 

 داروی قبل را تحویل بدهند تا داروی جدید را بگیرند!!. درغیر این صورت مسند نشینان !فکر میکنن: 

جانبازان داروهاشون را در بازار آزاد دارن میفروشند.!. 

تو این مملکت همه متهم و مظنونند مگر اینکه خلافش ثابت بشه!!.والله اعلم.

نظرات 86 + ارسال نظر

خدایا به داده و نداده ات شکر

امان از هجر بی پایان مهدی

غروب جمعه و هجران مهدی

امان از آن زمانی که بیفتد

به روی نامه ام چشمان مهدی

دلش می گیرد و با چشم گریان

بگوید این هم از یاران مهدی

فاطمه یکشنبه 9 خرداد 1389 ساعت 19:20

یه چند روزی نت نمیام میخوام یه خورده استراحت بکنم ولی از یادتون غافل نیستم بازم میام پیشتون!

جبران این چند روزی که نبودموب من شده موقوفات سمانه جون احتمالا چند روز دیگه میشه امامزاده!

اما هنوز متوجه نشدی منظورم را از موقوفات!!!
وب شما را نگفتم که!!.وب قلب قلبی ! را گفتم بالاش بنویسه موقوفات فاطمه خانوم!!!

فاطمه یکشنبه 9 خرداد 1389 ساعت 19:23

" قطاری که به مقصد خدا می رفت، لختی در ایستگاه دنیا توقف کرد و پیامبر رو به جهانیان کرد و گفت: مقصد ما خداست. کیست که با ما سفر کند؟
کیست که رنج و عشق را توامان بخواهد؟
کیست که باور کند دنیا ایستگاهی است ، تنها برای گذشتن؟
قرنها گذشت، اما از بی شمار آدمیان، جز اندکی بر آن قطار سوار نشدند، از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود.
در هر ایستگاه که قطار می ایستاد ، کسی کم میشد، قطار می گذشت و سبک می شد، زیرا سبکبالی قانون راه خداست.
سر انجام قطار به ایستگاه بهشت رسید. پیامبر گفت: اینجا بهشت است. مسافران بهشتی پیاده شوند، اما اینجا ایستگاه آخر نیست!
مسافرانی که پیاده شدند، بهشتی شدند. اما اندکی، باز هم ماندند، قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند.
آنگاه خدا رو به مسافرانش کرد و گفت: درود بر شما، راز من همین بود. آن که مرا می خواهد ، در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد.
و آن هنگام که قطار به ایستگاه آخر رسید، دیگر نه قطاری بود و نه مسافری..."


تقدیم به بابایی نازنینم!!!یه جایی دیدمش خیلی ازش خوشم اومد!راستی بابایی اپ نمیکنید؟؟!همین روزا یا شاید همین شبا!!!

ممنون.متن زیبایی بود..لطف کردی!
آپ هم فعلا نخیررررررررررررررررررررررر
چون تازگی هیشکی منو دوست نداره! کامنتهام هنوز جاداره خب.
تازشم.منظورم اینایی که اومدن نیست.خیلی ها نیومدن هنوز!!!
همین روزها که نه..همون شبها درسته.آپ میکنم بزودی!
زنده باشی..یاعلی مدد

سمانه یکشنبه 9 خرداد 1389 ساعت 21:53

سلام(این کامنت برا شفاف سازیه آجی فاطمه ست)

آجی منظور اینه که وبلاگ من وقف آجی فاطمه شده.. ای بابا نترس وبلاگ تو وقفی نیست.. مال من یکی وقف شد رفت.. خوبههههههههههههههههههههههههههههههههههه

حالا رابطه وقف و امامزاده رو تو باید بیای شفاف سازی کنی

احسنتتتتتتتتتتتتتتتتتتت..سمانه خانوم متوجه منظورم شد!!

دوست تنهایی ها دوشنبه 10 خرداد 1389 ساعت 01:41

در کوچه سار شب

درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذر گهی ست پر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند

دل خراب من
دگر خراب تر نمی‌شود
که خنجر غمت
ازین
خراب تر
نمیزند

دوست سبز دوشنبه 10 خرداد 1389 ساعت 14:16

محکومیت یورش و حشیانه به بداقی از سوی زندانیان سیاسی

پیرو روند رو به رشد شکنجه زندانیان رجائی شهر ،سه تن از ماموران این زندان به اسامی شیخ،عقوائی ،قاسم محمدی در ساعت 07:00 صبح روز جاری شنبه 8 خرداد 89 با ورود به سالن دارقرآن بند 6 زندان رجائی شهر ،یکی از فرزندان سرافزاز ملت ایران معلم دلسوز و زندانی سیاسی آقای رسول بداقی را بدون هرگونه دلیل و علتی مورد شدیدترین حملات و شکنجه های جسمی و انواع ضرب و شتم و فحاشی قرار دادند .

بنحوی که از چند ناحیه مجروح و آثار آن برسر و صورت و دست و پای وی مشهود است .همچنین دستهای وی را با دستبند به میله های درب کریدور اصلی بسته و با مشت و لگد او را مورد ضرب و جرح قرار دادند و این امر در مقابل چشم زندانیان دیگر اتفاق افتاده و همه بر آن گواهی میدهند .

این اقدام غیر انسانی مورد اعتراض شدید زندانیان واقع گردید. جای تاسف است در حالی که مسئولین کشور همواره شعار حقوق بشر سر می دهند و خود را مظهر رعایت آن میدانند چنین رفتارهای غیر انسانی با زندانیان ،آن هم در بند به اصطلاح دارقرآن انجام می پذیرد .
ما ضمن محکوم نمودن این قبیل رفتارها ی خشونت آمیز ،توجه سازمانها و فعالان حقوق بشری و تمامی انسانهای غیور را بدین نکته جلب نموده و توجه آنها را به فقدان هر گونه تامین جانی زندانیان سیاسی معطوف می داریم.

دوست سبز دوشنبه 10 خرداد 1389 ساعت 14:20

جزئیات مدارک ربوده شده از دانشگاه آزاد: گزارش تحقیق از حادثه دانشگاه آزاد مشهد دزدیده شد

دقیقا یک هفته پس از عدم قرائت گزارش کمیته تحقیق مجلس در خصوص حادثه کوی دانشگاه تهران که با اعتراض نمایندگانی مانند علی مطهری نیز مواجه گردید، گزارش کمیته تحقیق حادثه دانشگاه آزاد مشهد از آن بعنوان کوی دانشگاه دوم و حتی بدتر از آن نام می برند و توسط هیات امنای این دانشگاه تهیه شده بود در حمله نیروهای امنیتی و لباس شخصی از دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد ربوده شد. به گزارش خبرنگار نوروز در این گزارش که حاوی مستنداتی از چگونگی حمله لباس شخصی ها، مشخصات آنان و فیلم ها و عکسهای این حمله به دانشگاه آزاد مشهد بود و هیات امنای دانشگاه آزاد برای روشن شدن واقعیت های تلخ این حادثه اقدام به جمع آوری آن نموده بود.

براساس این گزارش ماموران امنیتی برای جلوگیری از انتشار این گزارش و افشا شدن چهره و نامهای حمله کنندگان به دانشگاه آزاد مشهد طی یک برنامه از قبل طراحی شده اقدام به حمله و ربودن این گزارش نموده اند.


به گفته یک منبع آگاه علاوه بر گزارش تحقیق حمله به دانشگاه آزاد مشهد مدارک و اسناد دیگری نیز در جریان این هجوم غیرقانونی از دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد ربوده شده است که بیشتر آنان شامل مدارک تخلفات تحصیلی برخی مدیران دولتی است.
یکی از مدارک ربوده شده مدارک تخلفات تحصیلی محمدرضا رحیمی معاون اول دولت احمدی نژاد است که به عنوان دکتری جعلی و تقلبی بعنوان دکتر بعنوان رئیس گروه حقوق دانشگاه تهران جنوب اقدام به تدریس نموده بود.

مدارک تخلفات تحصیلی قاضی سعید مرتضوی نیز یکی از مجموعه مدارکی بوده که ربوده شده و همچنین مدارک تحصیلی شش مدیر ارشد دولتی و مدرک تحصیلی ملک زاده معاون رحیم مشایی که با مدارک تحصیلی جعلی اقدام به فعالیت می کردند و دانشگاه آزاد اقدام به تهیه گزارش مستند از این اقدام غیرقانونی آنان کرده بودند نیز ربوده شده است.

براساس گفته این منبع آگاه حدود 10 جلد مدارک تخلفات تحصیلی مدیران دولتی جزو اسناد موجود در دفتر هیات امناء بوده که مدارک تحصیلی کردان نیز جزو آن بوده و هیچکدام از این مدارک در گزارش های دادستانی یا وزارت علوم نبوده است. یکی دیگر از مدارکی در جریان این هجوم ربوده شده است مدارک تخلفات تحصیلی فرزندان و برادرزاده های احمدی نژاد بوده که به صورت غیرقانونی به دانشگاه آزاد تهران مرکز منتقل شده بودند.

از جمله اسناد دیگری که توسط هیات امنا دانشگاه آزاد جمع آوری شده بود و ربوده شده است، مربوط به برخوردهای غیرقانونی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی با اساتید و دانشجویان دانشگاه آزاد و اسناد مربوط به نظرسنجی های انتخابات سال گذشته بود که توسط موسسسه نظرسنجی دانشگاه آزاد تهیه گردیده بود و در آن پیش بینی پیروزی مهندس موسوی به صورت قطعی وجود داشت.

براساس گفته این منبع آگاه از برخی اسناد ربوده شده نسخه های دیگری نیز موجود بوده و در محل دیگری نگهداری می گردد.

این در حالی است که شب گذشته دادستانی تهران با انتشار گزارشی اعلام کرد برخی اسناد مربوط به شرکت های نفتی و معاملات نفتی در دفتر هیات امنا کشف شده و به این ترتیب قصد داشت با قلب واقعیت حقیقت اصلی و انگیزه اصلی حمله به دفتر هیات امناء دانشگاه آزاد که از بین بردن مدارک تخلفات مدیران دولتی و لباس شخصی ها بوده را تحت الشعاع قرار دهد.

دوست سبز دوشنبه 10 خرداد 1389 ساعت 14:24

بیانیه دانشجویان دانشگاه آزاد تهران جنوب

در صورت موفقیت اقتدارگرایان در تملک غیر قانونی ، شاهد تبدیل شدن دانشگاهمان به منطقه جنگی خواهیم بود
جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب بیانیه ای در محکومیت فشارهای فراقانونی حامیان دولت بر مسئولین دانشگاه آزاد صادر کردند و عنوان کردند که ریاست دانشگاه آزاد از حمید رسایی نماینده هتاک حامی دولت کودتا شکایت کرده است. نسخه ای از این بیانیه که در اختیار دانشجونیوز قرار گرفته است در زیر می آید:
بسمه تعالی
یک سال پیش در خرداد ماه سال هشتاد و هشت گروهی تمامیت خواه و انحصار طلب حوادثی را در کشور رقم زدند که در تاریخ این مرز و بوم جزو نوادر خواهد بود؛ مهم ترین آسیب حوادث و اتفاقاتی که این گروه مسبب آن بودند گرفتن زبانه آتش به دامان خدوم ترین و پرسابقه ترین نیروهای انقلاب اسلامی و یاران نزدیک امام (ره) بوده است

تا جایی که نخست وزیر هشت سال جنگ تحمیلی و معتمد ترین یار امام و یکی از شاگردان و یاران آن پیر فرزانه و کسانی که کفن بر تن مبارک ایشان پوشانیدند را جزو خائنین و در زمره منافقین قرار دادند.
حال پس از این تهمت ها و فرافکنی ها ، هجمه های این گروه قلیل به یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی و مایه افتخار جمهوری اسلامی و بزرگترین مجموعه دانشگاهی جهان می شود. جایی که حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی -که نیازی به معرفی ندارند- و جناب آقای دکتر جاسبی از انقلابی ترین اشخاص کشور در رأس آن قرار دارند.

پس از تخطی از قانون و نوشتن اساسنامه ای جدید در شرایطی که عده ای از نمایندگان مجلس شورای اسلامی را به اعتراض واداشته است که به چه دلیل دولت پا را از حدود قانون فراتر می گذارد ، ما شاهد فحاشی و تهمت به ریاست و مجموعه ساختار دانشگاه هستیم.

در چنین اوضاعی زمانی که در دانشگاه آزاد واحد اسلامشهر برای پاسداشت سوم خرداد غرور آفرین برنامه ای برای دانشجویان تدارک دیده شده بود ناگهان حمید رسایی از نمایندگان افراطی مجلس وارد شده، پشت تریبون رفته و شروع به فحاشی و بستن نارواترین دروغ ها و تهمت ها به مسئولان دانشگاه خصوصا دکتر جاسبی و ایت الله هاشمی کردند و عکس العمل دانشجویان را برانگیختند و باعث در گیری شدیدی در دانشگاه شدند.

در این جا ما جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد تهران جنوب ضمن تقدیر از عمل رئیس دانشگاه اسلامشهر که از آقای رسایی نزد ریاست مجلس و دادگاه ویژه روحانیت شکایت کرده اند و درخواست تسریع در رسیدگی به این پرونده از مراجع ذی ربط ، اعلام همبستگی و حمایت از داشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر، اینگونه اعمال خودسرانه را به شدت محکوم کرده و اعلام می داریم که همانند سابق پشیتیبان مجموعه دانشگاه آزاد هستیم و هر گونه تغییر و تحول اینچنینی در کادر ریاستی دانشگاه و رأس آن دستگاه را غیر قانونی می دانیم.

ضمنا به همین وسیله به سایر دانشجویان سایر واحدهای دانشگاهی دانشگاه آزاد یادآور می شویم که اگرچه حتی از اوضاع و فضای دانشگاه رضایت کامل نداریم ، اما هرگونه جابجایی در رأس دانشگاه اوضاع را از این وخیم تر می کند و اگر تا دیروز شعارمان این بود که "دانشگاه پادگان نیست" ، در صورت موفقیت اقتدارگرایان در تملک غیر قانونی دانشگاه آزاد ، شاهد تبدیل شدن دانشگاهمان به منطقه جنگی خواهیم بود.

جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب

هستی دوشنبه 10 خرداد 1389 ساعت 18:54 http://rooshanayee.blogfa.com

سلام عمو جان
به دلایلی چشم انتظار حضورت هستم
خواستم جزو اولین ها باشی.....
اما امیدوارم اصلا اول باشی....

ممنون از دعوتت..مهم اومدنه.اول و اخرش در اولویتهای بعدیه!!
تبریک مجدد میگم.تا بعدا که آپ کردم حسابی بگم!!.شب خوش.یاعلی مدد

بیتا دوشنبه 10 خرداد 1389 ساعت 21:02 http://www.darknesswithin.parsiblog.com

آخرین سنگر سکوته
حق ما گرفتنی نیست
آسمونشم بگیرن
این پرنده مردنی نیست

منم اخرش حق مو میگیرم از همه تا کامنت و نظر در مورد پستم بدن!!
دارم میام خدمتتون..یاعلی مدد

دوست سبز دوشنبه 10 خرداد 1389 ساعت 23:45

صانعی: ۵ سال قبل گفتم دروغ دارد شایع میشود نمیدانستم دروغ فرهنگ میشود
در آستانه بیست و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی و حادثه ۱۵ خرداد مسؤلان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) – نمایند گی قم – به دیدار آیت الله العظمی صانعی رفتند. به گزارش سایت جماران، در این دیدار آیت الله العظمی صانعی خطاب به مسوولان موسسه گفت: شما علاقه مرا به امام امت(سلام‌الله‌علیه) می دانید و از اینکه مرا مشمول لطف خود قرار داده و در ارتباط با امام مورد تفقد قرار می‌دهید، سپاسگزارم. یک روز در رأس مرکز نشر آثار، یک انسان مبارز، آگاه و مجتهد -یعنی مرحوم حاج احمد آقا بود و امروز هم فرزند بزرگوارش مسئولیت آن جا را به عهده دارد. خود شما آقایان هم دارای فضل هستید. وقتی موسسه ای با این عظمت را چنین شخصیت هایی اداره کرده باشند، خوب اداره شده و امیدوارم که از این به بعد نیز چون گذشته عمل کند.

وی به هجمه ها و فشارهایی که به مؤسسه وارد می شود، اشاره کرد و اظهار داشت: باید بدانید که «وأمّا الزبد فیذهب جفاء» این تحریف‌ها، تهمت ها، افتراها و بی انصافی ها تمام می شود و روزی آن ها که این اعمال را انجام داده اند، پشیمان خواهند شد و قبل از آخرت، در همین دنیا و در مقابل شما زانو زده و از شما تقاضای عفو خواهند کرد.

آیت الله صانعی خاطرنشان ساخت: تاریخ به گونه ای است که بی‌انصافی بی‌نتیجه نمی ماند، نمی‌شود ظلم کیفرش را نبیند، به هر حال، نتیجه اش را خواهد دید، اما باید صبر کرد و امید داشت. به یاد می آورم وقتی به فیضیه حمله کردند و شهید هم داده شد، امام همان روز پس از این واقعه فرمود: «هنیئاً لکم» و بعد فرمود: اینها نفسهای آخرشان را دارند می‌کشند.



وی ادامه داد: مبارزه راهش این است که همیشه باید از موضع امید صحبت کرد و خداوند هم امید را در انسانها آفریده؛ اصلاً تشیع بر پایه امید زنده است، امید به آمدن مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف).به هرحال همه به انتظار آمدن مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و به امید دیدن حاکمیت عدل فرزند پیامبر هستند تا شیعیان، عدالت، انسانیت و احترام به کرامت انسانی را ببینند. آیت الله صانعی گفت: باید سختی ها را تحمل کرد، البته ممکن است عده ای بخواهند مقام علمی آقاسیدحسن را پایین بیاورند؛ کاری که با امام کرده و می گفتند: امام فقه بلد نیست و فقط فلسفه می داند.

وی ادامه داد: زمانی که امام در زندان بود، یک منبری را آورده بودند تا جوّ موجود را بشکند و درباره او می گفتند این آقا منبری خوبی است، و تبلیغات بسیاری برای او به راه می انداختند. او نیز مأموریت داشت امام را تضعیف کند و با این هدف می گفت؛ درس اخلاق ایشان خوب است؛ یعنی فقه امام خوب نیست، اما خدا به او قدرت و عظمت داد تا بر تمامی دشمنانش پیروز شود.
آیت الله صانعی در بخش دیگری از سخنان خود خطاب به دست اندرکاران موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) گفت: بدانید تنها موسسه نشر آثار و آثار امام مورد هجمه و تهمت نیست، یاران امام هم مورد حمله و هجمه همه جانبه قرار دارند. بازار تهمت و افترا هم فراوان است.

وی تاکید کرد: من امروز با صراحت به شما عرض می‌کنم که دشمنی با امام یک دشمنی ریشه‌دار است و پایان نمی پذیرد، اما تا می توانید، روی جنبه های مثبت امام تکیه کنید. مأیوس هم نباشید که در این هجوم، تنها هستید، خیر، بلکه حمله به همه هست، تنها نشر آثار نیست. هرکسی را که می توانند مورد هجوم قرار می دهند و این، دلیل بر ضعف آنان است.

وی با بیان اینکه باید از زحماتی که موسسه نشر آثار برای تحریرالوسیله متحمل شد، تشکر کنم،‌گفت: با این کار، این کتاب وزین علمی ماندگار شد و ما نظریاتی را که از خود امام الهام گرفته بودیم، نوشتیم. در باره بحث ترجمه کتب امام نیز باید توجه داشته باشید که ترجمه هیچگاه حکم کتاب را ندارد. این یک بحث فقهی است. ترجمه قرآن هیچ وقت حکم قرآن را ندارد، چرا که مترجم نمی‌تواند تمام هدف و مقصد گوینده و نویسنده را بیان کند.این که بیان داشتید، قصد دارید کتاب اخلاق امام را ترجمه کنید، کار خوبی انجام می دهید، ولی سعی کنید ابتدا متن کلمات امام باشد و سپس ترجمه آن در پایین آن قرار گیرد.

آیت الله صانعی در بخش دیگری با بیان اینکه اگر می خواهید مباحث اخلاقی و عرفانی امام را در جامعه بسط و گسترش دهید، باید تدریس کتاب‌های امام را مردمی و حوزوی کنید،‌اظهار داشت: باید کتابهای امام تدریس بشود. باید تلاش کنید وقتی که درس‌ها شروع می شود، کتاب‌های امام هم تدریس بشود. من ۱۰ سال قبل، این مطلب را گفتم که بگذارید شاگردانی از متن حوزه بیایند و در متن حوزه، حرف‌های امام را تدریس کنند. خود دوستان بنشینند و درس امام را بیان کنند -همانگونه که بنده در درسم روزی نمی‌گذرد که مطلبی را از امام عنوان نکنم- به دوستان سفارش کنید مطلبی از امام عنوان کرده و به تدریس کتاب‌ها بپردازند، اگر چنین شد، هم کتاب حفظ شده و هم هدف شما برآورده می شود.

وی افزود: مبادا به عقب بازگردیم و خودمان مرتجع شویم. باید به خواسته‌های امام عمل کنیم. خواسته امام عبارت بود از عمق دادن به فقه، تحقیق و آزادی مردم از قید اسارت‌ها و بندهای فکری و استعماری. خواسته امام این بود که همه چیز مال مردم است و ما هم مرهون مردم هستیم. همه چیز از مردم است و هیچ کس هیچ چیز از خود ندارد. اگر مردم به من احترام نگذارند، من و شما نیستیم، کسی نیست. ما نباید مردم را تحقیر کنیم و به آنان بی‌احترامی روا داریم . نترسیم، چون ترس بسیار بد است. به دیگران هم بگویید که نترسید، خیال نکنید که می توانند هر کاری بکنند. چند روزی بیش نیست و تمام می‌شود. «للحق دولة و للباطل جولة» دوران عذاب، تهمت و دروغ به پایان می رسد و به نصرت و توفیق الهی ایمان داشته باشید.

آیت الله صانعی تاکید کرد: هیچ چیزی نباید از حوزه کنار برود. اگر از حوزه جدا شد، نابود شده و باب افتراء و تهمت فراوان می‌شود، اما حوزه را نمی توانند به این سادگی نابود کنند، البته دشمنان با آگاهی به دنبال این هستند که حوزه را نیز از هویت و واقعیت اصلی اش جدا ساخته و حوزه‌ای بسازند که هر چه خودشان می‌گویند، تکرار کند، ولی طول می کشد و به نظر ما امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن را حفظ کرده و می کند.

وی با این گفته که باید هوشیار بود و نقشه های دشمنان را از بین برد، گفت: یکی از اهداف دشمنان،‌ این است که می خواهند دشمنان امام را روی کار بیاورند و در زبان دوستی، امام و بیت امام را تضعیف کنند. شاهد این مدعی نیز این است که حسینیه جماران را خراب کردند و هیچ خبری نشد، آب از آب هم تکان نخورد. به سیدحسن آقا توهین کردند، کسی دم بر نیاورد. برخی رسانه‌ها نیز هماهنگ حرکت کردند که چهره خشنی از امام نشان داده تا خشونت های خود را به نام او و پیروی از خط او جلوه دهند.

وی در ادامه به رفتار امام در مورد کودتای نوژه اشاره کرد و گفت: چرا این جمله را نمی‌گویید که وقتی کودتای نوژه کشف شد، امام فرمود؛ به خانواده‌های اینها رسیدگی کنید تا مبادا در مشکل و فشار قرار بگیرند. چرا اینهمه عاطفه و مهربانی‌های امام را نمی‌گویید؟ چرا نمی‌گویید که امام در طول حاکمیتش اگر افرادی به جهاتی استعفا می‌دادند یا کنار می‌رفتند و یا مردم اینها را نمی‌خواستند، امام به آن ها مسئولیت دیگری می داد تا آبرویشان حفظ شود، چراکه به هر حال در انقلاب و نهضت نقش داشتند؟

آیت الله صانعی اضافه کرد: چرا نمی گویید که در زمان امام دروغ نبوده و الان این همه دروغ گفته می شود؟ چرا نمی گویید که دو نفر خواستند از امام تعریف کنند، امام جلوی آن ها را گرفت و فرمود؛ از من تعریف نکنید؟ اما امروز باب تملق باز شده و خیلی ها با تملق و دروغ به همه چیز می رسند.

وی به مشکلات اخلاقی جامعه اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: ۵ سال قبل گفتم که دروغ دارد شایع می شود، ولی نمی دانستم که دروغ اصلاً فرهنگ می شود. «کیف بکم اذا رأیتم المعروف منکراً و المنکر معروفاً». چرا نمی گویند که امام افراد را حفظ می کرد؟ چرا همه متخصصان و افرادی را که در این دولت ها خدمت کردند، کنار زدند؟ اگر همه اینها ضد انقلاب هستند پس چه کسی انقلابی است؟

گفتنی است، در ابتدای این دیدار، حجت الاسلام والمسلمین موسوی ضمن ارائه گزارشی از روند فعالیت های مؤسسه در قم، به بیان چگونگی انجام تحریفات در سخنان و کتاب های حضرت امام(سلام الله علیه) پرداخته و نگرانی از هجمه هایی که افکار و اندیشه های حضرت امام را نشانه رفته است، ابراز کرد.

دوست سبز دوشنبه 10 خرداد 1389 ساعت 23:48

مجید توکلی به بند عمومی منتقل شد

کوهیار گودرزی و حسین رونقی کماکان در اعتصاب
مجید توکلی پس از 6 روز اعتصاب غذای خشک به خواسته خود دست یافت و مجدداً به بند عمومی بازگشت. به گزارش دانشجو نیوز این دانشجوی دربند لحظاتی پیش در تماس با خانواده خود از انتقال دوباره خود به بند عمومی خبر داد. وی که به علت آثار اعتصاب غذا توان تکلم بسیار محدودی دارد در این گفتگوی کوتاه حال عمومی خود را رضایتبخش توصیف کرد. مجید توکلی که از سوی دادگاه انقلاب به 8 سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است، پس از ماه ها انفرادی حدود یک ماه پیش به اندرزگاه 7 زندان اوین منتقل شد اما پس از انتشار یادنامه وی برای فرزاد کمانگر و زندانیان اعدام شده در 19 اردیبهشت و همچنین اعتراض شدید وی به تفتیش عقاید نمایندگان دادستان در روز 2 خرداد مجدداً به سلول انفرادی بند 240 منتقل شد.



گفته می شود از دیگر دلایل انتقال وی به انفرادی عصبانیت مقامات امنیتی از انتشار جزوه "برای تغییر" وی است. مجید توکلی به محض انتقال به انفرادی اعلام اعتصاب خشک نمود و به علت وضعیت نامناسب جسمی اش پیش از اعتصاب غذا نگرانی های زیادی در مورد سلامتی مجید توکلی ایجاد شد تا جایی که روز گذشته وی بر اثر خونریزی معده به بهداری زندان اوین منتقل شد.
در نهایت با ادامه ایستادگی این دانشجوی آزادیخواه بر خواسته خود و حمایت های همه جانبه فعالین سیاسی و حقوق بشری داخل و خارج کشور از وی، مسئولین قضایی مجبور به عقب نشینی شدند و مجید توکلی به بند عمومی بازگشت. این در حالی است که در ملاقات وکیل مجید توکلی با دادستان تهران، وی بازگشت وی را به بند عمومی بعید دانسته و علت انتقال وی به انفرادی را نیزفعالیت های فراوان وی در بند عمومی ذکر کرده بود.

این درحالی است که دو دانشجوی دیگر زندانی حسین رونقی و کوهیار گودرزی کماکان در اعتصاب غذا به سر می برند.

دوست سبز دوشنبه 10 خرداد 1389 ساعت 23:51

نامه سال گذشته رفسنجانی به آیت الله خامنه ای بازنشر شد!!

وب‌سایت اکبر هاشمی رفسنجانی نامه سال گذشته وی به آیت‌الله علی خامنه‌ای در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد را دوباره منتشر کرد. متن کامل این نامه که در حال حاضر یکی از مهمترین عناوین وب‌سایت آقای هاشمی است، روز پنجشنبه بازنشر شده است. این نامه باعث خشم محافظه‌کاران نزدیک به خامنه‌ای و احمدی‌نژاد شد به طوری که از آن زمان تاکنون آقای هاشمی در معرض حملات گسترده آنها قرار گرفته است.

آقای هاشمی در این نامه که در واکنش به اتهامات احمدی‌نژاد به وی و خانواده‌اش نوشته شده، خطاب به آقای خامنه‌ای آورده است: «اگر رئیس جمهور خود را مجاز به ارتکاب گناه کبیره و اخلاق‌شکن تهمت و خلاف‌گویی بداند و اگر نظام نخواهد یا نتواند با چنین پدیده‌ای برخورد کند دیگر چگونه می‌توانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟» هاشمی نوشته که «ده‌ها میلیون نفر در داخل و خارج ناظر دروغ‌پردازی‌ها و خلافگویی‌هایی بودند که برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلامی‌مان را نشانه گرفته بود.»


هاشمی در این نامه به خامنه‌ای هشدار داده که احمدی نژاد در واقع خود رهبر را هدف گرفته است. هاشمی صریحا نوشته بود: «بجاست که به این حقیقت هم توجه شود که احتمالاً عوامل دولت از نظر اینجانب مطلعند که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمی‌دانم و خود جناب‌عالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم می‌دانید.» انتشار مجدد این نامه پس از یک سال نشان دهنده تاکید هاشمی بر مواضع خود تلقی می شود.

دوست سبز سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 01:44

احمد منتظری در دادگاه ویژه روحانیت: این ننگ را نمی‌پذیرم که دفتر مرحوم پدرم را تعطیل نمایم

حجت الاسلام احمد منتظری فرزند آیت الله العظمی منتظری به دادسرای ویژه روحانیت احضار شد . بنا به گزارش سایت دفتر آیت الله منتظری ، فرزند وی این احضار را که درباره فشارهایی مبنی بر تعطیلی دفتر آیت الله منتظری است به طور کامل شرح داده است:
باسمه تعالی
اینجانب احمد منتظری در تاریخ ۸۹٫۰۳٫۰۸ به دعوت دادسرای ویژه روحانیت قم در ساعت ۹ صبح در آن دادسرا حاضر شدم و چون در آن جلسه تهمت هایی به اینجانب زده شد لازم دیدم موارد را شفاف بیان نمایم تا جواب تهمت‌های مشابه آن نیز باشد. دادیار شعبه ۴ جناب حجة الاسلام آقای انصاری و بازپرس آن دادسرا جناب آقای قاضوی در جلسه‌ای نسبتاً دوستانه مسئله تعطیلی دفتر آیت الله العظمی منتظری را مطرح کردند که با مخالفت جدی اینجانب روبرو شدند.


همانطور که در دو جلسه قبل در اداره اطلاعات قم مطرح شده بود و اینجانب جواب داده بودم که طبق هیچ قانونی ادامه کار دفتر منع نشده‌است و من به هیچوجه این ننگ را نمی‌پذیرم که دفتر مرحوم پدرم را تعطیل نمایم.

پس از اتمام مذاکرات نامه‌ای توسط دادیار شعبه ۴، جناب حجة الاسلام انصاری، تهیه شد و پس از مشاوره با دیگر قسمت‌ها تایپ گردید و به اینجانب ابلاغ گردید که با کمال تأسف و تعجب مضمون آن این بود که: “حجة‌الاسلام احمد‌منتظری تاکنون دو بار در تاریخ ۸۸٫۱۲٫۰۵و ۸۹٫۲٫۶ در اداره اطلاعات قم حاضر شده است و علیرغم تعهد خود مبنی بر تعطیلی دفتر مرحوم آیت الله منتظری، همچنین به کارهای خلاف شرع و قانون خود ادامه می دهد و به اخذ وجوهات شرعیه و پرداخت شهریه ادامه می‌دهد و در روز ۸/۳/۸۹ مجدداً به او ابلاغ شد که باید دفتر را تعطیل نماید.”

اینجانب در جواب نوشتم :”بسمه تعالی اینجانب تاکنون تعهدی مبنی بر تعطیلی دفتر نداده‌ام و هیچگاه در این دفتر کارهای خلاف شرع و قانون انجام نداده‌ایم و نسبت دادن اینگونه امور به اینجانب اتهامی نارواست و اکنون هم هیچ تعهدی مبنی بر تعطیلی دفتر نمی‌دهم.”

لازم به ذکر است که چون به فتوای مراجع معظم تقلید دامت برکاتهم بقا بر تقلید میت اعلم یا واجب است یا جایز، تعداد زیادی از مقلدین مرحوم آیت الله العظمی منتظری بر تقلید از ایشان باقی هستند و دفتر ایشان لازم است جوابگوی مراجعات آنان باشد. علاوه بر آن بزودی کتابخانه بزرگ ایشان بنابر سفارش آن مرحوم، در اختیار مراجعین قرار خواهد گرفت و مراجعه به دفتر بیشتر جنبه فرهنگی خواهد داشت و جلوگیری از ادامه کار آن به هیچوجه در جمهوری اسلامی پسندیده نیست.

در پایان چون در دادسرای ویژه روحانیت به اینجانب تهمت زدند که بدون اجازه وجوهات شرعیه را دریافت می‌نمایم، تصویر تعداد ۵ عدد از اجازات مراجع معظم تقلید دامت برکاتهم را در اختیار مردم عزیز قرار می‌دهم تا از تهمت‌های مشابه جلوگیری شود:
۱- اجازه حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی
۲- اجازه حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
۳- اجازه حضرت آیت الله العظمی یوسف صانعی
۴- اجازه حضرت آیت الله العظمی سید صادق شیرازی
۵- اجازه حضرت آیت الله العظمی اسد الله بیات زنجانی
همچنین اجازات شفاهی از طرف حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی و حضرت آیت الله العظمی سیستانی دامت‌برکاتهما نیز توسط حضرت آیت الله سید اصغر ناظم زاده به اینجانب ابلاغ گردیده است.

دوست سبز سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 01:47

ضرب و شتم هنگامه شهیدی در زندان

هنگامه شهیدی، مشاور دبیر کل حزب اعتماد ملی مورد حمله و ضرب و شتم یک فرد معتاد در بند نسوان قرار گرفت. طبق اخبار رسیده، هنگامی که هنگامه شهیدی قصد داشت داروی خود را از پرستار بهداری دریافت کند فرد بزه کار به اذیت وی پرداخته و وقتی مورد اعتراض خانم شهیدی قرار می گیرد، او را به میان جمعی از بزه کاران پرتاب کرده و بشدت وی را مورد ضرب و شتم قرار می دهد.


به گزارش سحام نیوز، هیچ یک از افراد حاضردر صحنه، اقدامی جهت جدا کردن وی برای جلوگیری از ضرب و شتم هنگامه شهیدی انجام ندادند. گفتنی است این عضو حزب اعتماد ملی، چندین بار مراتب اعتراض خود را به حضور زندانیان زن سیاسی در میان بزه کاران و معتادان به معاون دادستان اعلام کرده است.

این روزنامه نگار یک بار در خرداد ماه بازداشت و پس از ۴ ماه از زندان آزاد شد و اوایل اسفند ماه برای بار دوم بازداشت و روانه اوین شد. دلیل بازداشت هنگامه شهیدی تایید حکم ۶ ساله وی عنوان شده است.

دوست سبز سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 01:50

ضیاء نبوی به ده سال حبس قطعی محکوم شد

ضیاء نبوی، فعال دانشجویی و سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل از سوی شعبه 54 دادگاه تجدیدنظر به 10 سال حبس تعزیری محکوم شد. به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، پیش از این، شعبه 26 دادگاه انقلاب، نبوی را به 15 سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم کرده بود و اتهام‌های این فعال دانشجویی، "اجتماع و تبانی به جهت برهم زدن امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی، تشویش اذهان عمومی و همکاری با منافقین" عنوان شده بود.


پیش‌تر، ژینوس شریفی، وکیل این فعال دانشجویی، علت صدور حکم موکل خود را "انتقام‌گیری از او برای فعالیت‌هایش در شورای دفاع از حق تحصیل"، خوانده بود. ضیاءالدین نبوی در شامگاه روز 25 خرداد در منزل یکی از دوستانش بازداشت شد. به گفته وکیل این فعال دانشجویی، اتهام اصلی نبوی حضور در راهپیمایی روز 25 خرداد ماه بوده است.

دوست بارانی سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 11:38

شادم از داشتن خیالت ............................

دلگیرم از تویی که بی من خوشحالی

دلگیرم از منی که بی تو غمگینم



گاه چنانم که گویی

بر مجمری گداخته

چون سپندی نیم سوز

با شیون و فریادی

که رو به سکوت می رود

می سوزم و می جهم

ولی بر آتش سرخ نیز

روح، مشتاق وصال

قلب مشتاق یار

عقل در بند خیال

بر لبم نام حبیب

و بر خاطرم

یکسره یاد اوست

و در آخرین لحظات این سوختن

گر چه دود و خاکستری بر جای مانده از آتشم

چهره محبوب را به یاد می آورم

و عاشقانه می خوانم

زندگی، بی­عشق، هرگز

محسن--دوست سبزتر سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 12:32

آفای نوری زاد ! شب هفت شهید لاجوردی را به خاطر دارید ؟!

مواضع یک سال اخیر محمد نوری زاد، او را تبدیل به بازیچه رسانه های بیگانه و شبکه زنجیره ای عنکبوت کرده است.
وی که اکنون در بازداشت به سر می برد، سال گذشته به هتاکی علیه برخی مراجع عظام پرداخت که مورد توجه و استقبال رسانه های ضدانقلاب خارجی و داخلی قرار گرفت و سپس همین شیوه را علیه رهبر انقلاب به کار بست. وی سپس در اوج فتنه سال گذشته به هیزم کش این جریان تبدیل شد و به سرعت از سوی رسانه های ضددین و ضدتشیع که امام حسین(ع) را نعوذبالله خشونت طلب معرفی می کردند، به عنوان حر زمانه! معرفی شد. وی با وجود مشاهده خیانت های سران فتنه از آنها به عنوان عناصری دلسوز و خدوم که دنبال امر به معروف و نهی از منکرند یاد کرد بی آنکه متعرض قانون شکنی، بلواآفرینی و پیوند این جریان با گروهک های ضدانقلاب و جبهه استکبار شود. به تازگی سایت کلمه نامه ای از نوری زاد را تحت عنوان گفت وگوی من و دادستان منتشر کرد که این نامه هم بلافاصله مورد استقبال رسانه های ضدانقلاب قرار گرفت.
اگر چه درباره علل جدایی این فیلمساز از جبهه انقلاب یا لااقل سردرگمی وی گفتنی بسیار است اما باید یادآور شد که وی با وجود داشتن وبلاگ و دسترسی به سایت های گوناگون معارض،24شهریور سال گذشته تن به مصاحبه با ارگان رسمی سازمان سیا (رادیو فردا) داد و برای توجیه اقدام زشت خود مدعی شد: «منی که الان با شما صحبت می کنم، در این سال ها نسبت به کسانی که با رسانه های فرامرزی]! و نه ضدانقلاب[ صحبت می کردند حساسیت داشتم و این را به عنوان یک نقطه ضعف برای این افراد می دیدم ولی الان احساسم این است که ما برای برپایی آرمان های بسیار زیبا و شریف و عزیزی قیام کردیم، جنگیدیم، زحمت کشیدیم، عمرمان را صرف کردیم. اما متأسفانه این حادثه ای بود که می توانست پیش نیاید.»
متاسفانه رادیو فردا با سوءاستفاده از عواطف خانواده نوری زاد، بعدها هم با آنها تماس گرفت و به مصاحبه با آنها پرداخت.
در اینجا بی هیچ قضاوتی، بخشی از سخنرانی نوری زاد در مراسم شب هفتم شهید اسدالله لاجوردی (1/6/1377) را که به ارزیابی 2 رویکرد «شهید لاجوردی» و امثال «سعید حجاریان و تاج زاده» می پردازد و تذکری برای خود وی است، درج می کنیم:
«... من بر این باورم که لاجوردی باید می رفت، استحقاق او همین بود... او برای بسیاری از ما تمثیلی از محبت گداخته است، محبت تا زمانی که بر زبان خانه کرده باشد، لقلقه کلام است؛ به دل که برسد وسعت پیدا می کند و ماندگاری اش بیشتر می شود. اما بالاتر از این مرتبه ای است که محبت گداخته شود، یعنی تنوری شود؛ شاید از همین روی بود که لاجوردی در سخنرانی روز تودیع خود، مخلصانه و با کلماتی بی تکلف از محبت این چنینی خود یاد می کند؛ اینکه اگر امام از من می خواست پای در تنور آتش بگذارم، لحظه ای تردید نمی کردم و بدون چون و چرا و بدون پرسش و پاسخ خودم را در مغز آتش می انداختم. ما اکنون در اینجا نشسته ایم تا از لاجوردی، این مسئول امنیتی سابق خود یاد کنیم و به او بگوییم که قدرش را می دانیم.هیچ احد الناسی از زبان لاجوردی جز عشق به امام و انقلاب چیزی نشنید اما مسئولان امنیتی، حالا ]دوران اصلاحات[ حرف های تازه ای دارند. هیچ سّری از اسرار امنیتی در هیچ کجا و در هیچ شرایطی از زبان لاجوردی جاری نشد اما حالا افشای یک مسئله امنیتی، یک شوخی محفلی و مطبوعاتی است. لاجوردی با هیچ رسانه اجنبی صحبت نکرد، صحبتی که یک ذره در آن نکته ای برخلاف آسمان انقلاب آورده شود. اما امروزه نمک رسانه های اجنبی مصاحبه با برخی از مسئولان مخصوصاً مسئولان امنیتی سابق کشور ما ]می باشد[. لاجوردی آن گونه که گفتم در امام آب شده بود و محبتش به وی تنوری بود، اما مسئولان امنیتی ما مخصوصاً آنانی که از گذشته خود ابراز پشیمانی کرده اند، امام را به موزه ها می برند و زرق و برق فرعون غرب را به صحنه می آورند و خود عاجزانه در پیشگاه اش به استغاثه می پردازند.
من در این جا می خواهم به دو فشنگ و به دو گلوله که بر جسم دو مسئول امنیتی خودمان نشست اشاره کنم و بگذرم که یکی بر جسم لاجوردی نشست و دیگری گلوله ای که به گردن آقای حجاریان فرو رفت. این هر دو یعنی لاجوردی و حجاریان، در برپایی انقلاب اسلامی سهم و نقش داشته اند. لاجوردی سال های پیش از انقلاب و با تحمل زندان ها و شکنجه ها و حجاریان که جوان تر بود، با همراهی حرکتی که به اسم انقلاب آغاز شده بود. زمان که می گذشت لاجوردی در سربازی اش برای انقلاب مصمم تر می شد و حجاریان زمان که می گذشت به تردید می افتاد. لاجوردی با هر کلام و با هر ترنم کلام امام در محبت این اسطوره عالم شیعه و انسانیت غواصی می کرد و حجاریان این معاون وزیر اطلاعات، از امام و راه و رسم او دورتر می شد. در هر قدم لاجوردی، نفرت از ذات غرب به چشم می خورد اما قدم های حجاریان رو به سمت غرب آرایش می گرفت.
لاجوردی را کنار می گذارند و بار مسئولیت را از شانه هایش برمی دارند، هیچ نمی گوید: الا «سمعاً و طاعتاً». اما حجاریان را کنار که می گذارند، نفرت ها را در ربودن اطلاعات وزارت متبوعش تلنبار می کند. و با وقوع دوم خرداد ناگهان کوه نفرت هایش را و اطلاعات به غارت برده اش را در یک روزنامه رسمی و کشوری سرشکن می کند. بعد از برکناری لاجوردی، هیچ احدالناسی از زبان او حرفی بر علیه ارکان انقلاب و ذره ای از اسرار و اطلاعات کشور نشنید، اما بعد از برکناری حجاریان دستگاه های جاسوسی دشمن بیش از داخل به گنجینه اطلاعات شخصی او دست یافتند و از فحاشی های او به اسلام و امام و روحانیت شادمانی کردند. لاجوردی گذشته اش را ذخیره آخرت اش کرد، اما حجاریان به گذشته اش پا کوفت و ابراز ندامت و پشیمانی کرد و برای اینکه غربی ها باورش کنند، حساس ترین اطلاعات کشور را به قلم هرزه نویسندگانی سپرد که هیچ حد و مرزی در ناسزاگویی هایشان قائل نمی شوند...
لاجوردی بعد از استعفا به سراغ کاری شرافتمندانه رفت و دست حجاریان بعد از برکناری به سراغ کارهای مزورانه. همین گونه هست که به راحتی تاثیر دست حجاریان را در طراحی فتنه کوی دانشگاه می شود مشاهده کرد، فتنه ای که کاملاً یک سناریوی از پیش تعیین شده بود و آدم هایی مثل تاج زاده و جماعتی از دانشجویان و برخی از وزراء در آن نقش آفریدند و سود اصلی این فتنه را به جیب وابستگان نهضت آزادی فرو ریختند. شاید بگویید زیرکی حجاریان و آرامش لاجوردی می طلبید که این یکی راه اش به معاونت وزارت اطلاعات و سازماندهی حرکت های امنیتی بکشد و آن یکی در محدوده زندان ها رفت و آمد کند؛ اما نه لاجوردی بسیار زیرک بود، بزرگترین زیرکی لاجوردی این بود که زیرکی اش را مهار کرد. اما زیرکی حجاریان رها بود و اراده ای در هدایت آن نداشت، به همین دلیل هم اجنبی ها از او بهره ها بردند و طناب حوائج خود را به دست او تابیدند... با همه اینها لاجوردی رفته است و این ها مانده اند و بار امانت لاجوردی و راه نیمه تمام او در میان ماست و حالا این ماییم که باید انتخاب کنیم که متعلق به کدام طایفه ایم.
به نظر من بزرگ ترین زیرکی لاجوردی این بود که خود را ارزان نفروخت؛ مشتری اش را خودش از پیش ترها تعیین کرده بود، برخلاف بسیاری از ما که گاه برج اعتبار و سال ها زحمت خود را پیش پای یک قیمت و یک موقعیت و یک فرصت کاسبی و دو روز زندگی فرو می ریزیم. من وقتی به عرض و طول زندگی لاجوردی نگاه می کنم از خود می پرسم چرا آمریکا و اسرائیل و منافقین و هرزه ها از او نفرت داشتند و چرا همین ها به دیگران متمایل اند؟ در لاجوردی چه چیزی است که باعث این همه نفرت اشقیاء شده است و در دیگران چه جوهری است که آمریکا را به وجد می آورد. بعد به خود پاسخ می دهم که راز این سؤال را باید در همان محبت گداخته لاجوردی کاوید و جستجو کرد. وقتی شما بیرق امام افراشتید، تکلیف تان را با اطرافیان تان روشن کردید اما وقتی بیرق شانه شما هر روز رنگ عوض کرد و با هر نسیم به طرفی متمایل شد، زرنگ ترها خوب می دانند با این آدم مردد و پشیمان و سرگردان چه بکنند... لاجوردی برخلاف بسیاری از مسئولان امروز ما، با انقلاب اسلامی هم در موضوع و هم در موضع اشتراک عمیق داشت. او اتفاقاً عمر سال های پس از انقلاب اش را در کانون نفرت دشمن به کار گرفت و در همین کانون به اصلاح و تربیت گم شدگان و فریب خوردگان همت کرد.
یک موی لاجوردی اگر در تن بسیاری از مسئولان فعلی ما بود، اوضاع ما دگرگون می شد، اما دریغ که عشق مفرط او به اسلام و امام و ولایت امروزه یک غریب ناپیدا است. فرصت ها پی درپی از کف می روند، لاجوردی ها رفته اند و به کام خود رسیده اند و ما را با کوهی از درد و اندوه و داغ و غصه و کارهای بر زمین مانده، به جای گذاردند.]...[ لاجوردی از دو طایفه در عذاب بود، یک طایفه ای که لاجوردی را در حساس ترین موضع کاری اش بسیار نافذ و نفوذناپذیر می دیدند، بنابراین از او چهره ای جلادگون ساختند و پرداختند. اینان ادامه همان کسانی هستند که از علی(ع) نیز یک چنین چهره ای پرداختند و قاطعیت او را در صحنه نهروان و برکندن ریشه خوارج، تقبیح کردند. طایفه دوم اتفاقاً غریبه نیستند، به ظاهر خودی اند اما نکبت رابطه بازی و پارتی تراشی جزو شاکله شخصیت شان شده است. شهید لاجوردی در سخنرانی جلسه تودیع خود همین طایفه را مخاطب قرار می دهد و می گوید: شاید با نگاه به من بگویند این آدم به یک چوب خشک می ماند و سفارش و توصیه حالیش نیست. این طایفه یعنی کسانی که اهل توصیه و سفارش اند، آنهایی هستند که بابت هر نماز شب شان از انقلاب و مردم و جامعه طلب کارند. اینها کسانی هستند که نهادها و حتی دستگاه قضایی ما را از ریخت انداختند و با توصیه و سفارش ها و نفوذ خود، عدالت را به حاشیه بردند. در جامعه ای که عدالت جولان ندهد، لاجرم ظلم میدان داری می کند و لاجوردی تخم توصیه پذیری در محدوده مسئولیت اش را برکند و بیرون انداخت.
لاجوردی زنده است، چرا که خدایی بود و هر که خدایی باشد مرگ ندارد. راه و رسم لاجوردی هم چنان به حیات خود ادامه خواهد داد، چرا که راه و رسم خداوند این چنین است که از سنت های لایتغیرش محافظت می کند.»

محسن--دوست سبزتر سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 12:35

بگوشت (گفت و شنود)

گفت: سایت نهضت آزادی از ملاقات موسوی و کروبی با یکدیگر خبر داد.
گفتم: خب! که چی؟
گفت: این سایت نوشته است که موسوی و کروبی برای طراحی آشوب در روزهای آینده با هم ملاقات کرده اند!
گفتم: سران فتنه که مدتهاست مرده اند و خودشان هم در جلسات خصوصی به مرگ سیاسی خود اعتراف کرده اند، هواداران هم که متوجه فریب آنها شده و کنار کشیده اند و...
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: یارو به رفیقش می گفت؛ فلانی! اگر گوشت داشتیم، نخود و لوبیا هم داشتیم، دیگ همسایه رو قرض می گرفتیم و یک آبگوشت بار میذاشتیم. رفیقش گفت؛ اما، نون که نداشتیم! و یارو آهی کشید و گفت؛ فکرش رو بکن! اگه نون هم داشتیم، چه کیف کوکی داشتیم!

محسن--دوست سبزتر سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 12:36

تو بهتر می فهمی یا من که می گویم شکنجه شده ای؟! (خبر ویژه)

یک عضو مرکزیت حزب مشارکت برای تخطئه اظهارات روشنگر سعید شریعتی (دیگر عضو حزب) ادعا کرد شریعتی در زندان مورد شکنجه قرارگرفته است.
البته سعید شریعتی به اظهارات شکوری راد واکنش نشان داد و ادعای شکنجه سفید را تکذیب کرد اما با این وجود شکوری راد مجدداً مدعی شد شریعتی مورد شکنجه قرار گرفته است.
ماجرا از این قرار است که شکوری راد طی مقاله ای در سایت زیرزمینی «نوروز» مدعی شد اظهارات حجاریان، عطریانفر، ابطحی، شریعتی و چند نفر دیگر در دادگاه، پس از یک دوره شکنجه سفید بوده و اعتباری ندارد. او البته توضیح نداد که مگر این آقایان خود زبان ندارند که پس از بیرون آمدن از بازداشت بگویند مورد شکنجه سفید قرار گرفته اند؟!
در این میان سعید شریعتی به ادعای شکوری راد که متضمن تحقیر و انکار اظهارات افراد یاد شده بود، اعتراض کرد و نوشت: آقای دکتر شکوری بنده نه شکنجه سفید شدم و نه شکنجه سیاه، اگر هم هر کدامش بر من اعمال می شد برخلاف اعتقاداتم حرف نمی زدم. گمان نمی کنم حداقل شما تأیید نکنید که من برخلاف اعتقاداتم حرفی نزدم.
اما شکوری راد در پاسخ این دفاع شریعتی از مواضع خود بار دیگر تأکید کرد که وی مورد شکنجه سفید واقع شده است. شکوری راد نوشت: اگر کسی را پس از یک دوره انقطاع با جامعه یکباره بیاورند در تلویزیون و او حرف هایی متفاوت از آنچه قبل از دوره انقطاع بر زبان می آورد بر زبان بیاورد، محکوم است به اینکه تحت شکنجه سپید بوده حتی اگر خودش هم آن را انکار کند(!)
این موضع پدرسالارانه که تحلیلگران را به یاد خانه های تیمی گروهک های نفاق و عملکرد کسانی چون رجوی می اندازد، در حالی است که سعید شریعتی پس از خروج از حالت به اصطلاح انقطاع و با وجود ملاقات با اغلب دوستان مشارکتی خود طی ماه های اخیر، همچنان به مواضع انتقادی خود نسبت به حزب مشارکت و میرحسین موسوی اصرار دارد و البته تحت فشار روانی شدید (همان شکنجه سفید!) از سوی پدرخوانده های حزبی قرار گرفته است.
برخورد از موضع بالای شکوری راد با امثال شریعتی در حالی است که شخص وی با وجود تظاهر به تندروی هرگز بازداشت نشده و مورد سأال برخی از هم حزبی ها قرار دارد.
سعید شریعتی عضو دفتر سیاسی حزب مشارکت شهریور سال گذشته در دادگاه از قاضی وقت خواست تا نکاتی را متذکر شود. وی ضمن تأکید بر برخورد محترمانه مسئولان پرونده، گفت: ریشه اصلی رخدادهای غم انگیز اخیر، انتشار و دامن زدن به شایعه تقلب گسترده در انتخابات بود، ادعایی فوق العاده بزرگ و مسئولیت آور با تکیه بر حداقل مستندات و صرفاً براساس شایعات ناموثق. به اعتقاد من در مکانیزم موجود رأی گیری و شمارش آراء، امکان تقلب در حدی که با چنین فاصله ای ]11 میلیون رأی[ آراء را دگرگون کند وجود ندارد. ریشه توهم به وجود آمده آنجاست که اصلاح طلبان گمان می کردند با افزایش مشارکت به بالای 60 درصد، پیروزی آنان قطعی است اما این تحلیل مبتنی بر یک شرط مقدر بود و آن اینکه جامعه احساس کند میان اصلاح طلبی و به اصطلاح اصولگرایی یکی را برمی گزیند اما مشارکت به 85 درصد رسید اما چون آن شرط مقدر حاصل نشد، و 2 قطبی دیگری در جامعه رواج یافت، خصوصاً با آن ناشکیبایی و اشتباهی که یکی از بزرگان حامی نامزد مورد حمایت ما در روزهای منتهی به انتخابات مرتکب شد، نتیجه غیر از آن چیزی شد که ما تصور می کردیم...
گذشته از موضوع تقلب، آقای مهندس موسوی به عنوان کاندیدای مورد حمایت ما اشتباهات بزرگ دیگری نیز مرتکب شدند. اشتباه اول ایشان ورود نابهنگام و ناهماهنگ بدون برنامه تبلیغاتی و بدون چشم انداز روشنی برای چگونگی اداره کشور درآینده بود که موجب شگفت زدگی، سردرگمی و به هم ریختن برنامه انتخاباتی اصلاح طلبان شد.
2 عارضه توهم و استغنا که من همواره در نقد رفتار ایشان و اطرافیانشان بیان داشته ام، هم موجب پدید آمدن اصطکاک های فراوان در طول مسیر حرکت های انتخاباتی و هم زمینه ساز تحریک پذیری و عملکردهای احساسی ایشان در رویارویی با نتایج انتخابات شد. عدم تعادل و عدم برخورداری ایشان و ماشین انتخاباتی شان از یک شیب و شتاب قابل تحمل در فرآیند رفتار تبلیغاتی و انتخاباتی مشکل و اشتباه دیگر ایشان بود.
شریعتی که پیش از آن در جلسات درون حزبی هم انتقادات و نگرانی های خود را مطرح کرده بود، افزود: اشتباه دیگر و بزرگ ترین اشتباه آقای موسوی نوع مواجهه ایشان با مسئله نتایج انتخابات و نحوه اعلام آن بود که تعجیل، تحریک شدگی، احساسات زدگی موجود در آن از سیاست مداری با سابقه و پخته چون ایشان بعید می نمود. ادعای فوق العاده بزرگ، تحریک کننده و خطرناک ایشان صرفاً مبتنی بر برخی گزارش های ناکافی و ناموثق تک روانه و اسباب تحمیل پیروی ناگزیر گروه ها و شخصیت های سیاسی حامی از ایشان بود.
این اشتباه منجر به خیابانی شدن سیاست شد و آسیب های بزرگی بر ثبات، امنیت و منافع ملی، زندگی و معیشت و جان و مال شهروندان زد و طمع بیگانگان را در تداوم بی ثباتی و ناآرامی در کشور و بهره گیری از آن در اعمال فشار به نظام جمهوری اسلامی در عرصه های بین المللی برانگیخت... دوستان و عزیزان موج سبز! خاطرتان هست که در ایام انتخابات سرود سازمانی یکی از فرقه های ضد انقلاب ]فدائیان خلق[ توسط بخش هایی از ستاد آقای موسوی برگزیده شده و بر روی آن نماهنگ انتخاباتی ساخته شد. در آنجا وعده می داد که تفنگ و گل و گندم داره میاره، من می خواهم برادرانه عرض کنم اگر این موج سبز بر مدار شخص محوری مدعاهای بزرگ و بی پشتوانه توهم و استغنا و تحمیل هزینه بر مردم و نظام، در عمل به رویارویی با نظام برآمده از انقلاب اسلامی سوق یابد و از آن ناگوارتر، مطمع نظر و مورد طمع بیگانگان قرار گیرد، یقین بدانید از گل و گندم در آن خبری نخواهد بود.
شریعتی 5 ماه بعد هم در گفت وگو با خبرگزاری مهر گفت: از زمان تحصن مجلس ششم و در آستانه انتخابات مجلس هفتم بود که انحراف و شکاف های بسیار جدی در جریان اصلاح طلب اتفاق افتاد که ترجمان اصلاح طلب پارلمانتاریستی از یکسو و متکی بر مدل های خیابانی از سوی دیگر بود... برخی از سران جریان های اعتراضی اخیر پس از گذشت 9 ماه این موضوع را مطرح می کنند که باید به قانون بازگشت. اگر قرار بود بعد از گذشت 9 ماه به قانون بازگردید از ابتدای جریان نیز می شد به قانون اساسی بازگشت و این همه هزینه هم نپرداخت! من خودم را همچنان منتقد احمدی نژاد می دانم اما این دلیل نمی شود که رأی مردم را نپذیرم. من از شب اول پس از برگزاری انتخابات به عنوان یک تحلیلگر سیاسی و فعال انتخاباتی می دانستم که هیچ تقلبی رخ نداده است.


محسن--دوست سبزتر سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 12:37

فرض که جیره خوار آمریکا هستند خوب که چی؟! (خبر ویژه)

سایت ضدانقلابی بالاترین از به هم ریختگی شدید روحی در میان عناصر افراطی و آشوبگر خبر داد و تصریح کرد به فرض که سران اصلاح طلبان «جیره خوار» آمریکا باشند باید از آنها حمایت کرد و به خیابان آمد!
یکی از همکاران این سایت صهیونیستی با اشاره به سالگرد انتخابات نوشت: بعد از مدتها باز هم سعی کردم بنویسم. هر روز نگران تر می شوم. برای سالگرد انتخابات چه برنامه ای داریم؟ آیا اصلا برنامه ای داریم؟ هرچه گشتم هیچ چیز غیر از تفرقه ندیدم! یکی می گوید از فلان خیابان، دیگری می گوید نه! یکی می گوید موسوی و کروبی رهبر هستند و آنها باید بگویند. دیگری می گوید جنبش رهبر نمی خواهد! عده ای هم در حال تخریب این و آن هستند. اگر راه حلی دارید پس کی می خواهید ارائه دهید؟! اگر هم ندارید پس چرا تفرقه اندازی می کنید؟ فرضا که شما درست می گویید و همه سران اصلاح طلب بد هستند و جیره خوار آمریکا! خوب که چه؟! لطفا کمی هم فکر کنید!
بالاترین خواستار شب نامه پراکنی شد و نوشت: دوستان خارج از کشور بیشترین کمک را می توانند بکنند. این مطلب برای شروع بحث بود چون اصلا فضای «وب» آماده نیست.
شایان ذکر است تامین محتوای سایت صهیونیستی بالاترین غالبا از طریق تیم منوشه امیر صهیونیست ایرانی الاصل صورت می گیرد. جریان ضدانقلاب خارج نشین غالبا تلاش کرده به تحمیق عناصر ساده لوح و زودباور بپردازد.
اغلب مطالب جریان رسانه ای شبکه عنکبوت مبتنی بر شایعه سازی، تحریف، هیجان آفرینی، فریب، اغوا و تحریک و تحمیق مخاطبان خاص خود است که اوج این ماجرا در پروژه اسب تروای 22بهمن 88 آشکار شد.

محسن--دوست سبزتر سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 12:38

عزاخانه ای که خانه تیمی هم شد (خبر ویژه)

دو تن از بازیگران آلت دست فتنه صبح دیروز با هم ملاقات کردند.
اولین خبر درباره این ملاقات به جای اینکه از سوی سایت کلمه (وابسته به موسوی) یا سحام نیوز (متعلق به کروبی) منتشر شود، مقارن ظهر دیروز توسط یکی از سایت های وابسته به گروهک نهضت آزادی (میزان نیوز) منتشر شد. پیشدستی میزان نیوز در انتشار خبر ملاقات کروبی و موسوی به روشنی از مدیریت بازیگران فتنه توسط گروهک هایی نظیر گروهک آمریکایی نهضت آزادی حکایت می کند. پیش از این هم برخی سایت های ضدانقلاب خارجی نظیر «جرس» نیز پیشدستی و دستپاچگی مشابهی را از خود به نمایش گذاشته بودند که معلوم می کند سران فتنه در اندرونی و خانه و محل کار خود از سوی یک حلقه سیاسی- رسانه ای بدنام مدیریت می شوند.
کروبی و موسوی در دیدار اخیر نیز به روال گذشته تلاش کردند آرمان های امام را زندانی و محصور توصیف کنند و خود را هنوز وفادار به امام جا بزنند. موسوی گفت: هم اکنون وضعیت کشور به گونه ای است که این افراد(؟) تصویر امام را نیز زندانی کرده اند. امام متعلق به همه ماست و متعلق به همه مردم است اما کاری که انجام شد این بود که یک عده ای مهندسی کردند و تصویری که خودشان می خواستند از امام بیرون دادند تا بتوانند سر قدرت بمانند که این یعنی حصر کردن امام.
کروبی هم گفته است: هم اکنون وضع امام و نامش را طوری محصور کرده اند که یک گروه خاص فقط می تواند درباره امام سخن بگوید.
به روال مواضع یک سال اخیر، خبر ملاقات و گفته های دیروز این دو بازیگر فتنه نیز بلافاصله پس از انتشار تبدیل به تیتر اول رسانه های ضدانقلاب آمریکایی و انگلیسی و هلندی و ... شد که لابد به خاطر شدت علاقه رسانه های استکباری به امام خمینی است!!
موسوی و کروبی در حالی مدعی داشتن تعلق و وفاداری به حضرت امام هستند که امام خمینی بارها و به صراحت فرموده بود روزی که دشمنان و مستکبران از ما تعریف کنند و کف بزنند، باید عزا بگیریم. حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان عضو مستعفی مجمع روحانیون مبارز یکشنبه شب با اشاره به این شاخص صریح در کلام حضرت امام گفت منظور امام این است که اگر دشمنان از کسی تعریف کردند، آن شخص مرده است چون عزا را برای مرده می گیرند.
سران جبهه استکبار از اوباما و کلینتون گرفته تا شیمون پرز و سارکوزی بارها با ادبیات گوناگون عملکرد سران فتنه سبز را الهام بخش، شجاعانه، آزادیخواهانه و ضداستبدادی توصیف و از آنها حمایت صریح کرده اند. سران- بازیگران آلت دست- فتنه هم چنین ابتدا به صورت پنهانی و سپس علنی با گروهک هایی نظیر نهضت آزادی مراوده برقرار کردند که آخرین آن ملاقات چند هفته پیش موسوی با برخی اعضای این گروهک بود ضمن اینکه موسوی و کروبی طی ماه های گذشته مدام به خانه های عناصر گروهکی سر زده اند و این در حالی است که حضرت امام شدیدترین مواضع و برائت ها را نسبت به همین گروهک به ویژه نهضت آزادی داشتند.

محسن--دوست سبزتر سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 12:39

وقتی اطلاع رسانی گلّه ای می شود (خبر ویژه)

شوخی تعدادی از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد با یکی از دوستان خود در شبکه فیس بوک، سایت های ضد انقلاب و دروغ پراکن را هیجان زده کرد.
ماجرا از این قرار است که تعدادی از دانشجویان دانشگاه فردوسی برای شوخی با یکی از دوستانشان در فیس بوک صفحه ای تحت عنوان «محمد فیض را آزاد کنید» ایجاد می کنند که در مدت کمتر از یک هفته تعداد کثیری از بازدیدکنندگان به عضویت این صفحه درمی آیند! در پی این اقدام، تریبون های رسانه ای جریان سبز در سایت های «کلمه»، «دانشجو نیوز» (وابسته به نهضت آزادی)، «پیک ایران»، «جرس» صدای آمریکا (VOA) و... به انعکاس گسترده خبر زندانی شدن و حتی کشته شدن نامبرده پرداختند!
به گزارش شبکه خبر دانشجو، سایت دانشجو نیوز در خبری با اظهار تأسف از دستگیری این دانشجو نوشت: محمد فیض یکی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه فردوسی مشهد پس از پایان تجمع روز دوم خرداد دانشجویان دانشگاه فردوسی توسط نهادهای امنیتی بازداشت شد؛ از زمان دستگیری محمد فیض تاکنون، وی هیچ تماسی با خانواده اش نداشته است. هم اکنون خانواده این فعال دانشجویی در بی خبری کامل از وضعیت فرزندشان به سر می برند و هیچ اطلاعی از مکان بازداشت این دانشجو دردست نیست(!)
یک سایت مشابه نیز در خبر دروغ دیگری نوشت: در پی بازداشت محمد فیض، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در حال تدارک تحصن های دانشجویی در اعتراض به این بازداشت می باشند و اعلام کرده اند که در صورت ادامه بازداشت وی در صحن دانشگاه متحصن خواهند شد. در طی تجمع سبزها در دانشگاه مشهد ]!؟[ درگیری های لفظی بین بسیجی ها و دانشجویان معترض پیش آمد که طی آن بسیجی ها به تهدید دانشجویان پرداختند(!)
اما در حالی که لحظه به لحظه خبر دستگیری، شکنجه و کشته شدن محمد فیض در فضای رسانه ای بویژه در سایت ها و وبلاگ های منتسب به سبزها بیشتر و بیشتر انتشار می یافت، محمد فیض روز پنجشنبه در صفحه فیس بوک مطلب زیر را خطاب به دوستان خود نوشت: «این قدر شوخی کردین که الان VOA گفت منو گرفتن، ببینم آخرش میتونین واسه من دردسر درست کنید؟!»
لازم به ذکر است مانور تبلیغاتی رسانه های منتسب به جریان سبز بر روی این خبر ساختگی و همچنین تجمع خیالی در روز دوم خرداد در این دانشگاه در حالی که هیچ تجمعی در این روز در دانشگاه فردوسی برگزار نشده بود، شگفتی، بهت و اسباب خنده دانشجویان این دانشگاه را فراهم کرد.
سایت های زنجیره ای سابقه بدی در انتشار انبوه دروغ و شایعه دارند و در اوج آشوب های خیابانی تلاش کردند به هر قیمت شده با شهیدسازی و افزایش تعداد آسیب دیدگان، به باج خواهی بیگانگان مشروعیت ببخشند.

محسن--دوست سبزتر سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 12:56

سلام

دوست عزیزم قاصدک

تا انجا که من میدانم وبلاگ محلی است برای ابراز دردل های شخصی ومراجعه کنندگان نیز در خصوص مطلب مورد نظر ٍ نظرات خود را مطرح مینمایند اما گههگاهی مطالبی را در قسمت نوازشها میبینم که نه به موضوع مرتبط میباشد ونه نظرات شخصی فرد میباشد(دوست سبز).البته به هر حال اینجا خانه شماست واگر دوست دارید این رویه ادامه یابد اینجانب امادگی خود را اعلام میدارم وبرایتان چند مطلب ارسال نمودم باتشکر محسن

ضمنا به دوست سبز شما توصیه میکنم به ادرسهای زیر مراجعه کند


http://menbar.ir/

http://ahestan.wordpress.com/

دوست عزیز.آقا محسن (بقول خودت سبزتر!!)
(سبز خیلی وقته مصادره شده شما هم سبزتر.!.خیالی نیست!)
(چقدرم دل پری داشتی از این دوست سبز که هم نامش را قبضه کردی و هم یه عالمه کامنت فرستادی!!!!!)
گفتی حالا که دوست سبز کامنت میذاره منم روزانه دوصفحه کیهان برات میفرستم!!.سالگذشته همین موقع گفتم بهت که کیهان را اصلا قبول ندارم اما الان فقط برای اینکه ثابتت بشه دوست سبزفقط اتطلاع رسانی میکنه و منم نه تاییدکردم اخبارش را و نه تکذیب؛ کامنتهاتو تایید میکنم.گرچه همین یه رسانه کو چولوبرا ما مونده بود!! شماهم که الی ماشالله تموم رسانه های ملی! و میلی دراختیارتون هست(الان اقامهدی میگه ملی گرا شدی باز!!) علی ایحال برای نشون دادن حسن نیت کامنتهای امروز را تموم به کمال تایید شد اما اگر خودت نظر دادی اشکال نداره ولی بالاغیرتا! با من ازکیهان نگووووو..
چشم..منبر دات آی آر ! هم خودم و دوست سبز هم خواهیم رفت.
زنده باشی و همیشه سلامت..یاعلی مدد

محسن--دوست سبزتر سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 12:56

به گزارش کلمه، سحام نیوز، بالاترین، جرس، صدای آمریکا و بی‌بی‌سی، عصر دیروز نخست وزیر سابق امام و نماینده سابق امام با هم دیدار کردند.

در این جلسه، نخست وزیر سابق امام خطاب به نماینده سابق امام گفت: شما نماینده سابق امام هستید و من نخست وزیر سابق امام هستم.

همچنین نماینده سابق امام گفت: شما هم نخست وزیر سابق امام هستید و من نماینده سابق امام هستم.

در این دیدار نخست وزیر سابق امام خطاب به نماینده سابق امام گفت: من نخست وزیر سابق امام هستم. من را همه می‌شناسند. البته شما هم نماینده سابق امام بودید، شما را همه می‌شناسند.

نماینده سابق امام خطاب به نخست وزیر سابق امام گفت: من نماینده سابق امام هستم. من بیشترین حکم را از امام دارم. من را همه می‌شناسند. البته شما هم نخست وزیر سابق امام بودید. شما را هم همه می‌شناسند.

به گزارش کلمه، سحام نیوز، بالاترین و جرس و رادیو آمریکا و بی‌بی‌سی، نخست وزیر سابق امام به نماینده سابق امام گفت: من نخست وزیر سابق امام بودم، چرا اوضاع باید اینطوری باشد؟

نماینده سابق امام هم گفت: من هم نماینده سابق امام بودم. چرا باید اوضاع اینطوری باشد؟

نخست وزیر سابق ادامه داد: من که نخست وزیر سابق هستم، هرگز یادم نمی‌آید که اوضاع اینطوری بوده باشد. من در همه این 20 سالی که نبودم، هرگز چنین چیزی را ندیدم.

نماینده سابق هم گفت: من هم که نماینده سابق هستم، در همه این 20 سالی که بودم، چنین چیزی را ندیدم.

نخست وزیر سابق ادامه داد: من که نخست وزیر سابق هستم، خاطرات زیادی از آن دوران دارم.

نماینده سابق هم گفت: بله من هم که نماینده سابق بودم، خیلی خاطره دارم. ولی ببینید شما را که نخست وزیر سابق بودید و من را که نماینده سابق بودم، امروز دیگر تحویل نمی‌گیرند.

نخست وزیر سابق گفت: من که نخست وزیر سابق هستم، در این 20 سال همیشه در مراسم حضور داشتم. در این 20 سال همیشه مصاحبه می‌کردم، اما امسال نه برای من و نه برای شما که نماینده سابق بودید، کسی تره هم خرد نمی‌کند.

نماینده سابق هم گفت: اوضاع خیلی عجیب شده است. من که نماینده سابق بودم و شما که نخست وزیر سابق بودید را برای مراسم دعوت نمی‌کنند. من نماینده سابق بودم، چرا از من دعوت نمی‌کنند؟

نخست وزیر سابق هم در پاسخ گفت: البته شما که نماینده سابق هستید، نیازی به دعوت ندارید. چون همیشه بدون دعوت به مراسم ختم اموات مسئولان می‌روید!

نماینده سابق که از کنایه نخست وزیر سابق عصبانی شده بود، پاسخ داد: شما که نخست وزیر سابق هستید، چرا به من که نماینده سابق هستم، برچسب می‌زنید؟

نخست وزیر سابق جواب داد: شما نماینده سابق هستید، اما هرگز از کلمه جنبش سبز در صحبت‌هایتان استفاده نمی‌کنید. شما همیشه می‌گویید جنبش!

نماینده سابق هم پاسخ داد: شما که نخست وزیر سابق هستید، چرا در سایتتان وقتی من می‌گویم جنبش، آنرا می‌نویسید جنبش سبز؟

نخست وزیر سابق هم در پاسخ گفت: همه ما اهداف مشترکی داریم. شما که نماینده سابق هستید، من را می‌شناسید. من نخست وزیر سابق هستم. باید با هم متحد باشیم و از تفرقه بپرهیزیم. شما که نماینده سابق هستید، باید از عبارت جنبش سبز استفاده کنید.

نماینده سابق جواب داد: شما نخست وزیر سابق هستید، درست. اما دلیل نمی‌شود که سخنان من را که نماینده سابق هستم، طبق میل خودتان بنویسید.

به گزارش کلمه، سحام نیوز، جرس، صدای آمریکا و بی‌بی‌سی، در این لحظه دختر لرستان کات داد و به صحنه آمد و با داماد لرستان و پسر لرستان گفتگوی کوتاهی کرد و دوباره به پشت صحنه برگشت. ادامه نمایش:

نخست وزیر سابق گفت: من نخست وزیر سابق امام هستم، من را همه می‌شناسند.

نماینده سابق گفت: من هم نماینده سابق امام هستم، من را هم همه می‌شناسند.

نخست وزیر سابق گفت: من که نماینده سابق هستم، چرا نباید در مراسم شرکت کنم؟

نماینده سابق گفت: ببخشید شما نخست وزیر سابق بودید، نه نماینده سابق. این قسمت جزو دیالوگ من بود.

نخست وزیر سابق گفت: بله. من که نخست وزیر محبوب سابق بودم، چرا نباید در مراسم شرکت کنم؟ اوضاع خیلی چیز است.

نماینده سابق گفت: اوضاع آنقدر چیز است که حتی ننجون من هم می‌داند.

پایان نمایش کمدی

پی نوشت: این قبیل نمایش‌ها را می‌توانید هر روز در کلمه، جرس، سحام نیوز، بالاترین، صدای آمریکا و بی‌بی‌سی تماشا کنید و بخندید.

بیتا سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 15:56 http://www.darknesswithin.parsiblog.com

گفتی حق یادم آمد بگویم .همیشه حق با کسی ست که از پشت خنجر می زند و چه درد شیرینیست که هچگاه حق با ما نیست .
جای گله ای نیست نوشتت رو خوندم اما پاسخی در برابر گفتارت نبود ولی در برابر چشمانت چرا
(( اشک های که در آن خانه کرده است ))
همه ی ما توی عصر خودمون مبارزیم و هر کدوم به نحوی از این همه بی عدالتی در آزاریم ولی تو بگو کجای راه و اشتباه اومدیم ، کجا فراموش کردیم ، کجا ناسپاس بودیم ؟؟
ما فقط توانی در دست هایمان باقی نیست
همین

مهدی اسلامی سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 16:54

پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی جنایت رژیم صهیونیستی
اعراب نباید به کمتر از برداشتن محاصره‌ی غزه قانع شوند
این کار نمادین باید در دهها شکل دیگر بارها تکرار شود

مهدی اسلامی سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 17:02

این شعر رو تقدیم میکنم به ذوست عزیزم قاصدک که همواره دل پاکش بیاد شهدای مظلومی که برای زنده نگهداشتن اسلام عزیز و این مرزوبوم تیکه پاره شدند میتپه ---

شهید وطن، افتخار میهن // گل پرپر لاله زار میهن

خون پاک تو در رگ‌های ما // برق مهر تو، در سیمای ما

تو به باغ ایمان، ثمر جاویدی // تو به بحر ایثار، گهر توحیدی

تو فرمان قضا بردی، گذشتی از جان // تو پیمان با خدا بستی وفا کردی به آن

تو در دشت فنا، مک بقا را دیدی // شهید حق نمی‌میرد، بود جاویدان

********

شهید وطن، افتخار میهن // گل پرپر لاله زار میهن

از جانبازیت، ایران زنده شد // خود گشتی فدا، حق پاینده شد

تو ز سر بگذشتی، به ره آزادی // تو به پای اسلام، سر و تن را دادی

*******

شهید وطن، افتخار میهن // گل پرپر لاله زار میهن

خون پاک تو در رگ‌های ما // برق مهر تو، در سیمای ما

به ولای رهبر، همه هم‌ سوگندیم // به نظام اسلام، همه هم پیوندیم

چه خوش باشد فدا گشتن به راه ایمان // برون رفتن ز دام تن، به ملک جاودان

خطر کردن ، وطن کردن به کوی جانان // سپردن جان، به نام دین، به حکم قرآن

دوست گرامی جانباز آقا مهدی عزیز.واقعا ممنون از لطفت.حقیقتش:
هرکسی ازظن خود شد یارمن..دلت پاکه که همه را پاک میبینی.
زنده و جاوید باد یاد و خاطر تمامی شهدای راه اسلام و وطن و دفاع از آزادی و حریت.زنده باشی..یاعلی مدد

مهدی - دوست همیشه سبز سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 17:08

http://www.parcham.ir/vdcaymn6.49nw615kk4.html آیت الله مؤمن همچنین گریزی به حوادث سال گذشته و فتنه بعد از انتخابات زد و با انتقاد شدید از فتنه گران گفت: ما هر چه کردیم و گفتیم اگر اعتراضی دارید انجام دهید، اما آنها هیچ چیز نداشتند بیان کنند، تمامی این مسایل که می گویند نامربوط است و هیچ شک و شبهه ای در صحت انتخابات وجود نداشت، هنوز هم این بیچاره ها دست از این مسایل برنداشته اند.

آیت الله مؤمن ابراز داشت: بنده بعد از انتخابات و اتفاقاتی که افتاد خدمت رهبری رسیدم و به ایشان گفتم در شمال تهران عده ای شب ها الله اکبر می گویند، ایشان تاکید کردند من گفتم متعرضشان نشوند، اینها ذکر خدا را می گویند، در همانجا گفتند نماز جمعه این هفته را آقای هاشمی بیاید اقامه کند، من گفتم احتمال می دهم عده ای بیایند و مسائلی درست کنند، رهبری گفتند به خود آقای هاشمی سفارش کرده ام.

وی گفت: مقام معظم رهبری بسیار بزرگوار هستند و در خصوص برخی شیطنت ها که از سوی فریب خوردگان اتفاق می افتد با سعه صدر کامل رفتار می کنند.

چه خوببببببببببببببببببببببببببببب.
شما هم سبز شدی؟؟!!!! همیشه سبزززززززززززززززززززززز؟؟!!!!
اولا ممنون از لطفت .اما.گفتم که: یه رسانه کوچولو اونم در حد ده بیست تا بازدیدی که این همه قشون کشی نداره.برادر!!!!

مهدی - دوست همیشه سبز سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 17:11

http://سایت حامی میرحسین ترکیه را به خاطر همکاری با ایران در تبادل سوخت هسته ای تهدید کرد!سایت جرس که با مدیریت عناصر بد سابقه و جیره بگیران سازمان جاسوسی آمریکا اداره می شود از اینکه ترکیه با همکاری برزیل در موضوع تبادل سوخت پا درمیانی کرده و بهانه را از دست دولت های متخاصم با ایران گرفته اند عصبانی شده و ترکیه را به شدت تهدید کرد.
سایت جرس که در حوادث خیابانی سال گذشته بلندگوی اغتشاشگران در پوشش حمایت از موسوی بود به تصور اینکه هنوز در میان مردم پایگاه دارد قمپز در کرده و ترکیه را تهدید کرده که اگر در زمینه فناوری هسته ای با ایران همکاری کند

اغتشاشگران را به سردادن شعار مرگ بر ترکیه دعوت خواهد کرد!سایت مهاجرانی و کدیور دوقلو های فراری از کشور که از اقدام دولت ترکیه به شدت عصبانی است گفته مسئولان ترکیه کاری نکند که این بار مردم ما در تظاهرات به جای شعار مرگ بر روسیه و چین (شعار هواداران موسوی) شعار مرگ بر ترکیه سر دهند!www.parcham.ir/vdcjhxev.uqeymzsffu.html

مهدی - دوست همیشه سبز سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 17:19

بسم الله الرحمن الرحیم

رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

وقت است دگر مُشت کنی دست دعا را
فریاد کنی نغمۀ «اَلُقُدسُ لَنا» را
آیینۀ حق شو که ببینند و بمیرند
این لشگرِ خفّاش‌صفت نور خدا را
زان خون که شتک می‌زند از سینۀ سرخت
تطهیر بده زخم دل سبزه‌قبا را
شب خیمه بر افراشته در غربت غزّه
آواره هر کوی و گذر کرده صبا را
وقت است به دریا بزند سینۀ سینا
دل‌های به تنگ آمده از جور و جفا را
هم سوکِ پسر دارد و هم داغ برادر
ای خلق! ببینید عیان کرب‌وبلا را
جولان بده، ای سعی عطشناک در این خاک
تا گم نکند تشنه‌لبی سمت صفا را
وقت است که یک‌بار دگر سنگ ابابیل
در هم شکند لشگر ظلم خلفا را
یک دستِ تو گل، دست دگر سنگ، بشوران
آن خوی اَشِدّائی قوم ِرُحَما را
روزی برسد باز مگر دخترِ غزّه
در باد به رقص آورد آن زلف رها را

درود بر ملت قهرمان فلسطین خصوصا ساکنان مقاوم و مظلوم غزه و سلام بر اسماعیل هنیه و مجاهدان همرزمش در دولت قانونی فلسطین که خود را برای قربانی شدن آماده ساختند و ملت ابراهیمی فلسطین را در پیشگاه خداوند روسفید و سربلند کردند.
کجایند یاوه گویانی که میگفتند.نه غزه نه لبنان .... ؟؟؟!!!

مهدی - دوست همیشه سبز سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 17:27

امام خمینی صحیفه امام ج 10 ص 517

شما مى‏بینید که الآن مرکز فساد امریکا را جوانها رفته‏اند گرفته‏اند، و امریکاییهایى هم که در آنجا بوده گرفتند، و آن لانه فساد را به دست آوردند و امریکا هم هیچ غلطى نمى تواند بکند، و جوانها هم مطمئن باشند که امریکا هیچ غلطى نمى‏تواند بکند. بیخود صحبت اینکه اگر دخالت نظامى [کند]، مگر امریکا مى‏تواند دخالت نظامى در این مملکت بکند؟ امکان برایش ندارد. تمام دنیا توجهشان الآن به اینجاست. مگر امریکا مى تواند مقابل همه دنیا بایستد و دخالت نظامى بکند؟ غلط مى‏کند دخالت نظامى بکند.

نترسید، نترسانید. همین تعبیرى که جوانهاى ما از روى احساسات جوانى کردند که اگر چنانچه امریکا بخواهد دخالت نظامى بکند ما چه خواهیم کرد، اصلًا این «اگر» ش را هم نباید بگویند. امریکا عاجز از این است که دخالت نظامى در اینجاها بکند.

ای کاش صحیفه نور(وصایای امام) را لااقل از گزند گزینشی عمل کردن در امان میذاشتیم!!!.کاملشو بدم خدمتتون؟؟!!!

مهدی - دوست همیشه سبز سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 20:36

ادعای خط امام و دوستی با دشمنان امام!!!

در حال بررسی اخبار و وقایع در رسانه ها بودم که عنوان زیر، نقل شده از قول آقای محتشمی پور توجهم را به خود جلب نمود:

"امام می‌فرمود خدا نیاورد روزی که نامحرم‌ها در راس مدیریت اجرایی کشور قرار گیرند"

بلا فاصله به یاد جمله معروفی از امام افتادم که در چند پست قبل تحت عنوان "سیره و روش انبیا" برایتان نوشتم و هرچه در صحیفه جستجو کردم تا عبارتی را که آقای محتشمی پور از امام نقل کرده بیابم موفق نشدم. اگرچه جمله معروف زیر را در ذهن داشتم که در صفحه 93 جلد 21 صحیفه آن را بازیافتم که امام آن را در پیامی که به واسطه پذیرش قطعنامه صادر نموده بودند و به جام زهر معروف شد نوشته اند:

"من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش مى‏کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند."

آری اگر چه نقل آقای محتشمی پور از امام نقل دقیقی نیست و می تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد ولی مضمون آن همانطور که از جمله نقل شده از پیام پذیرش قطعنامه مشخص است واقعا یکی از دغدغه های اصلی امام "ره" بوده است به همین دلیل هم بود که امام حکم ارتداد برای جبهه ملی صادر فرمود و آنچه به بنی صدر داده بود پس گرفت و در مورد نهضت آزادی خطاب به آقای محتشمی پور فرمود:

". . . نهضت به اصطلاح آزادى طرفدار جدى وابستگى کشور ایران به امریکا است، و در اینباره از هیچ کوششى فروگذار نکرده است؛ . . .

. . . نهضت به اصطلاح آزادى صلاحیت براى هیچ امرى از امور دولتى یا قانونگذارى یا قضایى را ندارند؛ . . .

. . . . نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادى و افراد آن چون موجب گمراهى بسیارى از کسانى که بى‏اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مى‏گردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند .. . . "

و نیز با همین دغدغه نیفتادن انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بود که آقای منتظری را برکنار کرد و در نامه ای که برای برکناری او نوشت فرمود:

" از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامى عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین مى‏سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبرى آینده نظام را از دست داده‏اید. شما در اکثر نامه‏ها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند."

و من بسیار از اینهمه ادعای خط امامی بودن آقای محتشمی پور متعجبم با این نرد عشقی که خودش و دوستانش و کاندیدای مورد حمایتش (که صیانت از آرایش را بر عهده داشت) با لیبرالها و منتظری و اصحاب و دوستداران وی می بازند و هرکه غیر خود را بواسطه موهوماتی که به هم می بافند مخالف و دشمن افکار و اندیشه های امام معرفی می نمایند. آقای محتشمی پور به راستی دوستی با دشمنان قسم خورده امام برای جلب آرای باصطلاح خاکستری بوده یا خودتان نیز خاکستری شده اید؟ در این صورت آیا خود نامحرم نشده اید؟؟!

آقا مهدی عزیز
خودتو خسته نکن.چون همین الان صحیفه نور امام دم دستمه!
گفتم که.کاش گزینشی انتخاب نکنی فرامین امام را.
اما خیلی سخنانش الان مورد غفلت واقع شده.چسبیدی فقط به نهضت آزادی؟؟!!!.تازشم.این پست هرکاری دوست داری و هرکامنتی خواستی بذار چون درحال نوشتن آپی جدیدم.اما چون کامنتها زیالد بشه دیر بالا میاد.متاسفم که بگم شاید اگر این روال را بخوای ادامه بدی تایید نکنم کامنتهاتو!!.خب شماکه خیلی قشنگ حرف میزنی و خوب هم همه موارد دستت بازه چرا وبلاگ درست نمیکنی؟؟گفتی وقت ندارم.اما امروز را مثال بزنم.از صبح دنبال مدرک ردیف کردن برا من بودی.همین وقت را برای تنویر افکار عمومی!! تو وبلاگ خودت بذاری بهتر تره که!!!!!

سلیمون چهارشنبه 12 خرداد 1389 ساعت 01:36

سام علیک مرشد
میدونم که رفتی هئت و التماس دعا
برقرار باشی
زت زیاد

به به.داش سلیمون گل
ممنون از حضورت..شرمنده..دارم اپ اماده میکنم.وقت نشد خدمت برسم
زنده باشی با مرام..یاعلی مدد

سلیمون چهارشنبه 12 خرداد 1389 ساعت 03:37

سام علیک سالار
خیلی مخلصیم مرشد خو خواسم بگم که خسه نباشی و ایام به کام باشه
غرض مرض که نبود خواسم یه حالی بپرسم و یه خبر بدم که نوچت با ایزه اپ و رفته تو کارش خوشال میشم قدم سر چش بزاری و بیای و نوچه نوازی کونی
ایام به کام و همیشه برقرار باشی و پاینده
زت زیاد

شما لطف داری داش سلیمون گل.
بله.قبل از دعوتت اومدم و دیدم دلنوشته ی زیبات را.
بااجازت منم دارم میرم تو نخ آپ جدید!!.پس فعلا.یاعلی مدد

محسن چهارشنبه 12 خرداد 1389 ساعت 14:44

سلام

دوست عزیز میزاشتی چند روز میگذشت بعد انطور واکنش نشان میدادی <<<اما اگر خودت نظر دادی اشکال نداره ولی بالاغیرتا! با من ازکیهان نگووووو..>>>به هر حال این جمله نشان دهنده اینکه یا خودت کامنت های دوست سنز را میگذاری ویا کاملا با کامنتها هم نظری .چه تایید بکنی یا نکنی.

آقا محسن عزیز.به پست قبلم دوباره نگاه کن.ببین در طی یه نصفه روز چندتا کامنت شما و دوست سبزترتون! دادید.خب کامنت دونی دیربالا میاد بعدا...تازه..باورکنید دوست سبز خودم نیستم.لزومی نداره قسم بخورم.چون میدونی راست میگم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد