*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

*غزل قاصدک*

به جای نفرین به تاریکی ؛ شمعی بیفروزیم

همسفر با کاروان غم...

 

سلامٌ علی قلب زینب الصبور(س)

 

گوش کن ، صدای زنگ کاروان است..ولی چرا این قدر حزن آلود؟؟

 

کاروان غم می آید 

 

یاحسین(ع)

 

سلسله جنبان این کاروان بانویی ست که دست گلچین روزگار تمامی گلهایش را به یغما برده..

 

 صـبـر شرمندهء یک لحظه ازحیات اوست

 

گرچه غمگین ومحزون وشکسته خاطرگشته ولی درپیش اغیارقامتش چون سروی آزاده است

 

تو گویی هیچ تــُـنـد بادی توان سرخم کردن این بانو را ندارد...کاخ یزید را بخاطر بیاور.!

 

یزیدبن معاویه سرمست ومغرور باده پیروزی راسرکشیده و... 

 

اهانتی به رأس نورانی مولای عشق... (زبانم لال)...

 

(کجاست ارباب غیرت وشجاعت عـبـاس؟)

 

همان به که اونباشد که اگر بود،یزید راکجاجرأت چنین جسارتی ست؟..

 

اهریمن شوم خطاب به بانو گفت:در عرصه کربلا و به هنگام عاشورا چه دیدی!؟

 

و او درحالی که غم عالمی بردلش سنگینی می نمود رو به یزید کرده و گفت:

 

به خدا قسم که در روز عاشورا ودر کربلا هیچ چیز به جز زیبایی ندیدم

 

و تو عاجزی از این عشق و رؤیت این زیبایی...

 

واینک پس از یک اربعین کاروان غم به کربلا رسیده...  

  

   

کربلادرکربلا میمانداگر زینب نبود

 

 

بانو بر مزار مولای عشق عقده گشایی می کند..

 

طـعـم  بــلا چـشـیـده ام بس طعـنه هاشـنـیده ام

 

هـجـده سـر بـُـبـریــده را  بـــالای نـیـزه دیــــده ام

 

اکنون تو ای مولای من....

 

بـیا بـزرگی کن مـگـیـر از مـن سُـراغ دخـتـرت

 

به گوشه خرابه مـُـرد نیمه شبی پیش سرت

 

بی تـو می میرم حـسـیـن بی تـو می میرم

 

یک اربعین از عاشورای عشقبازی مولای عشق گذشت...

 

 فــریـــاد یــا مـحـمّـدا... زیـنـب رسید به کربلا 

 

یاعلی مدد

التماس دعا... 

یاعلی مدد